وصال روحانی
در روزهایی که لیگ برتر فوتبال کشور به سبب تعطیلات نیم فصل از حرکت باز ایستاده، فرصت خوبی پیش آمده تا مولفههای این لیگ و مشخصههای فنی، مالی و اجتماعی آن از نو بازبینی شود.
به گفته مهدی تاج رییس سازمان لیگ، دوره پانزدهم این مسابقات که 17 هفته آن سپری شده و 13 هفته آن باقی مانده، تا این لحظه با صرف 169 میلیارد تومان توسط 16 تیم حاضر در لیگ به قصد بستن تیمهای دلخواهشان و رتق و فتق سایر کارهایشان همراه شده است. طبق برآورد تاج مخارجی که اینک در نقل و انتقالهای نیم فصل در حال هزینه شدن است و همچنین سایر مخارجی که به شکلهای مختلف در سایر باشگاهها در دست اقدام است، مجموع مخارج لیگ پانزدهم را در نهایت به حدود 200 میلیارد تومان خواهد رساند.
«یر به یر» یا ...؟با این اوصاف باید پرسید حاصل فنی و محتوایی و حرفهای لیگ امسال چه بوده و آیا در ازای این مخارج کلان بهرهای بردهایم که ارزش این هزینههای نجومی را داشته باشد و به روایت بهتر آیا بهرههای حاصله با مخارج صورت گرفته همخوانی دارد یا خیر؟ طبعا نمیتوان توقع داشت که دو آمار یعنی میزان مخارج با مقدار بهرهها کاملا برابر و یر به یر باشد اما اگر قدری هم نزدیک باشند میتوان گفت که از ضررها کاسته شده و از منظری، این یک سود است.
جوانان اجباری!قدر مسلم اینکه مهدی تاج به عنوان متولی امور با نگاهی امیدوارانه انواع بهرهها را پس از صرف این مخارج برای لیگ و تیمهای آن متصور میبیند و میگوید این بهرهها هم اینک نیز تحقق یافته است. یکی از موارد و محسنات مورد اشاره و استناد وی، جوانتر شدن ترکیب 16 تیم حاضر در لیگ است. از آنجا که به تیمها تکلیف شده بود از 25 عضو خود فقط 17 تا را از رده سنی بزرگسالان بگیرند، آنها عملا مجبور شدهاند که سهمیههای باقیمانده در تیمشان را به ردههای سنی پایینتر شامل امیدها و جوانان بدهند. به گفته تاج ملاحظات فوق سبب شد معدل سنی تیمهای لیگ از رقم 86/26 در فصل گذشته به 42/25 در لیگ فعلی کاهش یابد و تیمها بیش از یک سال جوانتر شوند.
تاج میگوید الزامهای فوق و برخی مسائل دیگر سبب شد بیش از 150 بازیکن امسال از لیگ برتر خارج و بخصوص جذب تیمهای «لیگ یک» شوند، این نکته نیز یک آمار امیدوارکننده از منظر مجربان لیگ است که امسال بازیکنان رده سنی امید در تیمهای لیگ برتر در حداقل 57 درصد مسابقات تیمهای خود بازی کردهاند.
این وجه غالب نیستتاکید و تکیه تاج و همکارانش بخصوص روی این مساله است که نظایر اخباری از تراکتورسازی، مهرداد محمدی از راهآهن، علی کریمی از سپاهان و روزبه چشمی از استقلال تهران در نیم فصل اول حداقل هزار دقیقه برای این تیمها به میدان رفتهاند و آن هم در حالی که برخی نامدارترها و مسنترها اینقدر به باشگاههای خود سرویس ندادهاند. اگر این را تغییر نسل در لیگ برتر بدانیم، باید متذکر شویم که هنوز یک اصل حاکم شده و وجه غالب نیست و اسامی بازیکنان پرمشتری در نقل و انتقالهای میان فصل مسابقات امسال نیز موید این مساله است و اگر سهمیه مسنترها بیشتر از جوانترها نباشد به طور قطع و یقین کمتر هم نیست.
تغییر سیاست تیمهاتاج تاکید میکند که جوانتر شدن محسوس ترکیب تیم ملی بزرگسالان دیگر نشانه و فایده جوانگرایی در لیگ است و هرچند این قسمت از حرفهای وی مستدل است و دور از حقیقت نشان نمیدهد اما باید تصریح کرد که روند جوانپروری تیمهای لیگ ما در سال 1394 و در دل لیگ پانزدهم باز با چیزهایی برابری نمیکند که در گذشته بود و امروز به وضوح از تکرار آن عاجزیم. این تفاوت را میتوان به وضوح به تغییر سیاست همه تیمهای لیگ و بخصوص آمادهخوری آنها ارتباط داد و به این نکته که آنها وقتی به خود برای ساختن جوانان نمیدهند زیرا لیگ نیز وقتی به آنها برای ایستادن پای جوانترها نمیدهد و به محض اینکه اوضاع نامساعد شود و تیم در خطر سقوط قرار گیرد، مسوولان ارشد تیمها باید پاسخگوی افراد بیشمار و بخصوص مقامهایی باشند که راجع به فلسفهها و بهرههای این مخارج میلیاردی در امر تیمداری میپرسند و میگویند اگر بنا بر سقوط به دستهای پایینتر است چرا باید و متحمل این مخارج کلان شد و چنین فرجام تلخی داشت. راهحل از دیدگاه این مدیران و مربیان رویکرد به سرد و گرم چشیدهها برای حفظ تیمها در لیگ برتر و پرهیز از سقوط است و این ناقض اصل جوانگرایی است که از دفاعیههای عمده رییس سازمان لیگ در قبال لیگ امسال و بنیادهای آن است.
بار کدامیک سنگینتر است؟اگر بهرههای فنی لیگ را براساس نکات فوق اندک بدانیم، فقط دلخوشیهای کمی همچون عملکرد عبدا... ویسی و یحیی گلمحمدی برای دلگرم شدن به لیگ امسال باقی میماند. اولی با یک جوانگرایی و نوجویی وسیع استقلال خوزستان را قهرمان نیم فصل اول کرد و دومی با ادغامی از نیروهای جوان و مسن ذوبآهنی را ساخته که اگر برترین تیم لیگ نباشد، مجری زیباترین و فنیترین بازیهای لیگ است. در آن صورت فقط این سوال باقی میماند که آیا جوانگرایی مورد اشاره تاج و کمتر شدن اخطارها و اخراجها و حاصل مثبت کار تیمهای استقلال خوزستان و ذوبآهن برای بیاثر کردن شمار زیاد بازیهای بسته و دفاعی و بیش از حد محتاطانه رایج در لیگ و داوریهای پر ایراد و حاشیههای مهلک لیگ کافی است یا خیر و آیا وجوه بد این مسابقات میچربد یا وجوه مثبت آن؟