وصال روحانی
صنعت نفت اقدام به تغییر سرمربیاش کرده و فیروز کریمی را جانشین نادر دستنشان ساخته است اما آیا این تیم ناموفق بوده است؟
جدول لیگ برتر فوتبال کشور در پایان نیم فصل اول طلاییهای آبادان را در جای یازدهم بین 16 تیم نشانده و این تیم در 15 بازیاش بیشتر از 4 برد کسب نکرده و در قبال 19 گل خورده بیشتر از 14 گل نزده است اما فاصله اندک بین تیمهای مستقر در اواسط جدول و قدری پایینتر از آن به گونهای است که نفت مثل همتاهایش با دو برد دو سه پله بالا خواهد پرید و چنانچه حریفان بلغزند در یک فاصله 3 هفتهای شاید تا رده هفتم هم بالا برود و با اینکه عکس آن هم صادق است اما شرایط تیم چنان بحرانی نبوده است که یک تغییر ضربتی و جذب یک سرمربی تازه را به عنوان اصلی غیرقابل اجتناب برای نجات تیم مطرح سازد.
کار از کار نگذشته استاین تعبیر زمانی صحیحتر جلوه میکند که در نظر بگیریم هنوز نیمی از لیگ باقی مانده و در این مدت هر اتفاقی متصور است و با اینکه رسیدن مجدد نفت به ردههای بالای جدول به خاطر فشردگی و عصبیتهای رایج در نیم فصل دوم بسیار سخت خواهد بود اما کار هم از کار نگذشته است. شاید صنعت نفت حق پیشگیری از تشدید بحران و آوردن کادر فنی تازه برای رسیدن به این خواسته را برای خود قایل باشد و به هر حال حق این باشگاه است که با هر مربی که اصلح میداند، کار کند اما فراموش نکنیم سایپا و صبا که از نفت آبادان بسیار پایینتر و فقط صاحب رتبههای چهاردهم و پانزدهم جدولاند، پای سرمربیان خود ماندهاند.
عرصهای آشناهمه اینها به معنای نفی ارزشهای فیروز کریمی نیست و او امتحان خود را سالها است که پس داده و از قضا یک مربی خوب و موثر برای دوران اضطراری تیمها و شرایطی است که خطر سقوط تهدیدشان میکند ولی شاید نفت آبادان میتوانست با چند هفته صبراضافی شرایط بهبودی مجدد را با همان کادر فنی قبلیاش تجربه کند و قدم در راه اعتلای مجدد و نسبی بگذارد. کریمی تاکید کرده است که به سبب فقدان نفرات و نیرو در صنعت نفت این تیم فهرست خروجی در ادامه نیم فصل ندارد و هر چقدر جای خالی داشته باشد، به همان میزان بازیکن جدید میگیرد. برای کریمی، خوزستان و تیمهای آن محلی تازه و ناآشنا برای کار به حساب نمیآیند و به واقع تیم استقلال اهواز که اینک «لیگ یکی» است، بیش از 10 سال پیش با هدایت او تا یکقدمی کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر پیش رفت و فقط به خاطر یک تصمیم بزرگ و نامساعد داوری در یکی از هفتههای پایانی لیگ از این موفقیت بازماند.
مشکل اصلیچالش بزرگ و مشکل اصل پیش روی کریمی، آشنا و هماهنگ شدن با تیمی است که از چهارشنبه همین هفته به صحنه مسابقات لیگ بازمیگردد و کریمی کمترین فرصت را برای هماهنگ شدن با شاگردان جدیدش و پیدا کردن ترکیبهای دلخواه خود دارد و اگر کمبود تجربه اکثر نفرات نفت به زعم کریمی مشکل اصلی این تیم باشد، وی نمیتواند مطمئن باشد که با جذب سه چهار مهره پرتجربه تازه میتواند این عارضه را به سرعت رفع کند.
... و ماجرای آسانسوردر این میان دستنشان هم وقت کافی دارد تا به ادعای چندی پیش خود فکر کند که گفته بود اگر نفت آبادان سالها مثل آسانسور در لیگهای مختلف جابهجا میشده، به این خاطر بوده که پیشتر از وی استفاده نمیکرده است. ظاهرا دست نشان از یاد برده بود که در یک لیگ بسیار پایاپای سرشار از بازیهای سنگین و دفاعی و فاقد طراوت فنی لازم، «آبادان برزیلته» هم به رغم تمامی پیشرفتهای اخیرش در ارائه بازیهای فیزیکی و دوندگی بیشتر، هنوز راه پراستمرار بودن را پیدا نکرده و حتی در خانه خود نیز اطمینان لازم را برای کسب امتیازات مورد نظر از خود بروز نداده و پایش به دفعات لغزیده است. به واقع در چنین لیگی صحبت کردن مربیان بر اساس یقین و اطمینان صددرصد، طریق عقل نیست و اشتباهی بزرگ است، اشتباهی به قیمت از دست دادن پست و مقام خود.