وصال روحانی
وضعیت این روزهای استقلال خوزستان نشانگر تمامی بینظمیها و نابسامانیهایی است که همواره در فوتبال ما مرسوم بوده و چیزی اضافه بر آن را نیز نشان میدهد زیرا این بار نه فقط حامیان مالی باشگاه به شدت کمکاری کرده و کنار کشیدهاند بلکه حتی مالکان باشگاه که «شرکت گروه ملی» است پشت کار را رها کرده و از مدتی پیش دست از تامین نیازهای این باشگاه کشیدهاند. سهشنبه گذشته خبر رسید اداره تربیت بدنی خوزستان قیمومیت باشگاه را از شرکت گروه ملی تحویل گرفته و خودش زمامدار شده است و حتی از زبان مدیر کل این اداره عنوان شد که اعضا و بازیکنان این تیم نباید نگران باشند زیرا باشگاه به تعهداتش پایبند است و مایل است حتی بازیکنانی را که قراردادهایشان به پایان رسیده است، نزد خود نگه دارد.
در انتظار فرصتبا این حال اکثر بازیکنان استقلال خوزستان که چشمشان از وقایع فصل پیش ترسیده، در انتظار اولین فرصت مساعد هستند تا به تیمی مطمئنتر کوچ کنند و به حرفها و وعدههای تازهای امید نبندند که مشابه قبلی آن در فصل پیش به کرات بیان اما نادیده گرفته شد. حسن بیت سعید و مهدی زبیدی هم مورد توجه تیم پارس جنوبی جم قرار دارند که تازه لیگ برتری شده است و هم فولاد خوزستان که سرمربی جدیدش سیروس پورموسوی است که فصل پیش ماهها و هفتههای پرتنشی را در جمع آبیهای اهواز سپری کرد و فقط با اصرارها و درخواستهای او بود که بازیکنان این تیم تا پایان فصل پای باشگاهشان ماندند و از ترک تیم خودداری کردند، هر چند اوضاع در اواخر فصل به قدری سست و ناپایدار شده بود که تمرینات تیم چند بار به تعطیلی کشیده شد و اعتصاب بازیکنان معترض به دیرکرد در دریافت مبالغ دستمزدشان وجه تبلیغاتی منفی چشمگیری یافت و کم مانده بود دیدار آخر آبیهای خوزستان در لیگ قهرمانان آسیای امسال را که مقابل الهلال عربستان بود، منتفی و لغو کند.
نرمشهای بیش از حدشاید اوضاع تیره آبیهای خوزستان نتیجه و محصول کمتوجهی چشمگیر مالکان این باشگاه و کافی نبودن کمکهای اهدایی تربیت بدنی و استانداری خوزستان باشد که بدیهی است اینگونه کمکها فقط یک مشکلگشای موقتی و در قیاس با هزینههای نجومی تیمداری اندک بوده باشد. آنچه مشکلی اساسیتر است، قانونمند نبودن لیگ ما به اندازه کافی و برخورد نکردن با خیل افراد و تیمهایی است که بدهکاریهای کلانی داشته و حسابهای قبلی خود را تسویه نکرده و با وجود این اجازه ادامه فعالیت یافتهاند و به تبع آن هر روز بر حجم بدهکاریهایشان افزوده شده است.سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال همواره در قبال این تیمها نرمش نشان داده و از اجرای واقعی قوانینی که بازدارنده اینگونه نابسامانیها است احتراز ورزیدهاند و هر چند استدلالشان بر این پایه استوار بوده است که اگر واقعا سختگیری و قانونمداری پیشه کنند کمتر تیمی در لیگ اجازه ادامه حیات و فعالیت خواهد یافت و لیگ برتر تعطیل خواهد شد.اما محصول مستقیم آن تیمهایی چون استقلال خوزستان و البته نفت تهران و باشگاههای متعدد دیگری در لیگ برتر و لیگهای زیر دست آن است که به زمین و زمان بدهکارند و به سبب نداشتن پشتوانههای مالی لازم در آینده هم از عهده حل مشکلات اقتصادی خود برنخواهند آمد.
از ستودنی تا...استقلال خوزستان که امثال وحید شیخویسی و محمد طیبی هم در صدد جدایی از آن هستند و رحیم زهیوی پیش از تمامی آنها (در نیم فصل لیگ شانزدهم) به لیگ قطر کوچ کرده بود، تیمی است که به شگفتیساز بزرگ و قهرمان ستودنی لیگ پانزدهم تبدیل شده بود و همزمان با لیگ شانزدهم هم قصه استواریاش در جام باشگاههای آسیا یک داستان شنیدنی و غرور انگیز جلوه میکرد اما در فاصله کمی تا شروع لیگ هفدهم نگونبختی از سر و رویش میبارد و هر احتمالی فرا روی آن خودنمایی میکند که حتی واگذاری امتیازش به استانی غیر از خوزستان و یا ارجاعش به لیگی پایینتر یک احتمال کاملا منتفی شده نیست و حتی اگر این تیم به همت اداره کل ورزش استان خوزستان در همین استان ماندگار و در لیگ برتر تثبیت شود، باز اطمینان و اعتباری به ادامه حیات فاقد دردسر برایش وجود نخواهد داشت مگر اینکه فکری اساسی از سوی متولیان فوتبال برای مقوله «بدهی و بدهکاری» در فوتبال ما صورت گیرد و موضوعی که بسیار جدی است، واقعا جدی و حیاتی انگاشته شود و در مقاطعی خاص از ادامه فعالیت آنان ممانعت به عمل آید.