آرمن ساروخانیان
تنها دو هفته از شروع لیگ هفدهم گذشته، ولی بازیهای هفته سوم برای بعضی تیمها بسیار حساس شده. در مسابقات لیگ که به ماراتن تشبیه میشود، معمولا نتایج هفتههای اول ملاک دقیقی برای ارزیابی نیست و تیمها در این مسیر طولانی فرصت کافی برای بازیابی و جبران دارند، ولی برای باشگاههای ایرانی که شرایط باثباتی ندارند و در خارج از زمین با بحرانهای متفاوتی کلنجار میروند، چند نتیجه ضعیف کافی است تا جرقه بحران زده شود و آژیر خطر به صدا در بیاید.
در انتهای جدول دو تیمی حضور دارند که در شروع فصل پیشبینی میشد به دردسر بیفتند. تراکتورسازی، محروم از نقل و انتقالات، برخلاف سالهای قبل نتوانست در پنجره تابستانی بمب بترکاند و کادر فنی مجبور شد با بازیکنان باقیمانده و جمعی از امیدها تیمش را جمع و جور کند. تراکتور با توجه به بضاعتش در این دو بازی نمایش خوبی داشته، ولی به خاطر ضعف خط دفاع و دروازهبان یکی از تیمهای بدون امتیاز لیگ برتر است. در این شرایط سخت بازی در زمین استقلال مدعی، بدترین قرعه برای تیم تبریزی است.
بحران سپیدرود هم با توجه به مشکلات مالی و مدیریتیاش قابل پیشبینی بود. تیم شمالی که حسابش خالی بود، برای نخستین تجربه لیگ برتری نتوانست خودش را به خوبی تقویت کند و مجبور شد سراغ بازیکنانی برود که مشتریان زیادی نداشتند. مشکلات بیرون زمین روی تدارک این تیم هم تاثیر گذاشت و سپیدرود با آمادگی نه چندان خوب قدم به لیگ برتر گذاشته. در این شرایط سپیدرود نتوانست از قرعه خوبش استفاده کند و در هفته اول به نفت ناآماده باخت تا این تیم را از بحران خارج کند. شکست مقابل سیاهجامگان در هفته دوم هم نشان داد باخت هفته اول اتفاقی نبوده و این تیم برای حضور در جمع برترینها مشکلات اساسی دارد. هواداران سپیدرود حق دارند از خودشان بپرسند که اگر این تیم نتوانسته مقابل نفت و سیاهجامگان امتیاز بگیرد، در برابر تیمهای مدعی لیگ چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟
سومین تیم بدون امتیاز لیگ برتر گسترش فولاد است که بازی این هفتهاش مقابل سپیدرود ناخواسته تبدیل به یک نبرد سرنوشتساز شده. با کوچ دست جمعی سرمربی و بازیکنان باتجربه به نفت آبادان، گسترش فولاد با تیم جدیدی وارد لیگ برتر شده. بوناچیچ به عادت همیشه تیمش را با بازیکنان جوانی بسته و گسترش از این نظر دست کمی از یک تیم تازهوارد ندارد. نتیجه این جوانگرایی ریسکی دو شکست سنگین و قعرنشینی است و جذب آندو باتجربه عقبنشینی باشگاه در این سیاست افراطی را اثبات میکند.
هرچند بخش تجزیه و تحلیل برنامه نود متن پر آب و تابی برای استقلال آماده کرده بود اما این تیم را هم باید در مرز بحران دانست. اگر فصل گذشته منصوریان در استقلال تازهوارد بود و شروع ضعیف تیم توجیه داشت، بازیها و نتایج این فصل معنایی جز درجا زدن تیم ندارد. منصوریان تیمی پرمهره در اختیار دارد و آن را مطابق سلیقهاش بسته، ولی تغییرات مدام ترکیب استقلال نشان میدهد که او هنوز در مرحله آزمایش و خطاست و اگر دیر بجنبد، فاصله با صدر و البته با پرسپولیس جبرانناپذیر میشود. پس بازی استقلال – تراکتورسازی هم مثل گسترش – سپیدرود یک جنگ تمامعیار است.
سپاهان را هم باید پنجمین تیم بحرانزده لیگ دانست. انتظار میرفت این تیم با کرانچار و خریدهای تابستانی یکی از مدعیان باشد، ولی شکست سنگین هفته گذشته مقابل پدیده، هواداران اصفهانی را ناامید کرده. سپاهان این هفته مقابل پارس جنوبی جم، صدرنشین شگفتیساز و آماده کار آسانی ندارد و از دست دادن امتیاز در اصفهان به معنی ورود این تیم به منطقه بحران است. البته تیم پیکان هم با یک امتیاز از دو بازی نتایج خوبی نگرفته و باید ثابت کند نتایج خوب فصل قبل هنر گادوین منشا نبوده است.