سعید آقایی - ایران ورزشی
بازی پرسپولیس برابر صنعت نفت در آبادان یک بازی خاص بود؛ نبردی به پهنای تاریخ فوتبال ایران که همیشه جذابیتهای خاص خودش را داشته و از قواعد همیشگی فوتبال ایران پیروی نکرده است.
ورای تمام این جذابیتها که البته در دل بازی نمود ویژهای داشت، نبرد دو مربی خارجی از دو مکتب متفاوت که در سالهای اخیر در فوتبال ایران سکه رایجی داشتهاند و جزو مستشاران خارجی ثابت فوتبال ایران بودهاند. نبرد دو مربی از دو تفکر ثابت و جاری فوتبال ایران قطعا ویژگی مستتر این بازی بود که البته هیچ برندهای نداشت. نبردی که دو نماینده این سبک تقریبا هیچ سورپرایز و برنامه خاصی نداشتند و همان کلیشههای رایج و قدیمی امتحان شده را شاهد بودیم تا ملال و کسالت حرف نخست این بازی از جنبههای انگارههای تاکتیکی و فنی باشد.
برانکو ایوانکوویچ البته تکلیف روشن و مشخصی دارد. او قریب به یک دهه در فوتبال ایران حضور داشته و دوام آورده و به اندازهای در ایران ثابتقدم بوده که دیگر با یک مربی بومی که ریشههای وطنی دارد، برای ما آشناتر است.
تفکرات برانکو در طول این یک دهه در تار و پود فوتبال ایران تنیده شده و حتی تماشاگران آماتور و هر از گاهی فوتبال نیز آن را میشناسند. یک مربی مقتصد و اصولگرا که حتی در بهترین شرایط دست از ایدهها و انگارههایش برنمیدارد و تا پای جان پای آنها میایستد. نوعی رفتار تمامیتخواهانه که به لجبازی تنه میزند و در برخی اوقات این تفکرات حتی به شکل معکوس و وارونه عمل میکند.
برانکو به دلیل خاستگاه فوتبالش یک مربی محافظهکار و با خلق و خویی آرام است که در آن کمتر شور و هیجان میبینیم و بنا بر یک قانون نانوشته این روحیه در کالبد تیمش نیز حلول کرده و پرسپولیس را بدل به یک تیم آرام و بدون شور کرده که روی یک خط مستقیم حرکت میکند. تیمی که علاوه بر یک ترکیب همیشه ثابت تعویضهایش نیز مشخص و ثابت هستند و همین پرسپولیس را بدل به قابل پیش بینی ترین تیم لیگ برتر کرده. حرکت افتان و خیزان در لیگ و سکتههای گاه و بیگاه در طول جریان لیگ نتیجه همین رویکرد است. رویکردی که برابر همه تیمها تکرار و تکرار میشود.
در آن سوی میدان اما پائولو سرجیو یک چهره آشنا برای فوتبال ایران است. یک مربی تازه وارد و جوان که سابقهای نسبتا طولانی در فوتبال پرتغال دارد و با توجه به کیفیت و کمیتش به نظر میرسد با انگیزههای متفاوتی پا به فوتبال ایران گذاشته است.
مربی که در تیمهایی همچون اولهانز، بیرامار، پاسوس فریرا، ویتوریا گیمارش، اسپورتینگ لیسبون و آکادمیکا از کشور پرتغال، هارتز از اسکاتلند، آپوئل از قبرس، سی اف آر کلوژ از رومانی و الفجیره امارات مربیگری کرده و تجربه 30 بار حضور در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی دنیا یعنی لیگ قهرمانان را داراست. بنابراین سرجیو با این کارنامه قطعا مربی قابل قبول و باکیفیتی در مارکت فوتبال ایران به شمار میرود. بازی پخش مستقیم برابر پرسپولیس یکی از مدعیان لیگ و البته برانکو فضای مناسبی بود تا سرجیو کیفیت خود را نشان دهد و انگارههایش را به نمایش بگذارد اما آنچه ما از صنعت نفت در برابر پرسپولیس دیدیم، هیچ تناسبی با نام، کارنامه و البته دلارهای 10 هزار تومانی که به پای او ریخته شده، نداشت.
فوتبال ایران از فوتبال پرتغال در تمام این سالها یک نمونه دیرپا، صاحب سبک و البته موفق را تجربه کرده. کارلوس کیروش که قریب به یک دهه روی نیمکت فوتبال ایران نشسته و دستاوردهای فوقالعادهای داشته. مردی که فوتبال ایران را صاحب پرستیژ و شأن کرده و با تغییر و تربیت یک نسل جدید آوردهای درخور و قابل اعتنا در فوتبال ایران داشته. امضای کیروش در فوتبال ایران ملموس و پررنگ است و انگارههای فنی او غیر قابل انکار.
مردی که فوتبال را اقتصادی بازی میکند و به فوتبال مالکانه اعتقادی ندارد. او با توجه به داشتههایش فوتبال بسته و واکنشی را در فوتبال ایران نهادینه کرده. مردی که به ستاره بازی و ستاره سازی اعتقادی ندارد و تیمش را یک بدنه واحد میداند که از هر ستارهای بالاتر و بهتر است و همه موظفند در قالب این بدنه واحد قرار بگیرند. این عصاره فوتبال پرتغالی با امضای کیروش است؛ آنچه هیچ قرابتی با تفکرات پائولو سرجیو و تیمش ندارد.
صنعت نفت برخلاف تیم ملی تیمش را حول محور یک ستاره بنا کرده؛ کرار جاسم ژنرال میانه میدان زردهاست که کل تیم به ساقهای او گره زده شده. یعنی هرگاه کرار حرکت کند و بدرخشد، کل صنعت نفت راه میافتد و در صورتی که این هافبک عراقی از جریان بازی خارج شود یا در تله هافبکهای رقیب گیر بیفتد، صنعت نفت سردرگم میشود.
تیم سرجیو برخلاف تیم کیروش از فوتبال واکنشی بیبهره است و با توجه به نقش کرار فوتبال کنشی را اجرا میکند. از سوی دیگر فوتبال اقتصادی و بسته نیز در انگارههای پائولو سرجیو وجود خارجی ندارد و همین سبب شده تا صنعت نفت در فاز تدافعی یک تیم آسانگیر و سهلالوصول باشد که با هر حملهای دروازهاش به خطر میافتد. همانند بازی با پرسپولیس که مهاجمان پرسپولیس هرگاه اراده کرده دروازه گردان را تهدید کردند.
تیم صنعت نفت روز پنجشنبه همان تیم آشنای فصل گذشته بود بدون اینکه تغییری در تاکتیک و شاکلهاش ایجاد شده باشد و کمتر نشانی از تفکرات یک مربی پرتغالی در آن جاری و ساری بود. تیمی که چند صد هزار دلار هزینه کرده اما فوتبالی همپای این هزینه ارائه نمیدهد و هیچ امضایی از سرمربی جدید در آن به چشم نمیخورد. این صنعت نفت همان صنعت نفت آشنا و قدیمی است؛ نفت شبه پرتغالی اما بدون تاریخ و بدون امضا.
تعجب میکنم چرا بازیکنان سال قبل به راحتی از دست دادن . کمالوند پارسال تیم خوبی بسته بود اما حیف که بد شانس بود
کمبودمون یه مهاجم تمام کنندس که با اومدن بالوتلی امید داریم حل شه
و اشتباهات خط دفاعی که باید با هماهنگی بیشتر به حداقل برسه
درحالرحاضر تیم داره از خط دفاع بازیسازی رو شروع میکنه و پاسکاریهاشون خیلی بهتر از پارساله
با امید موفقیت در بازیهای اتی