مشکل از دقیقه ای شروع شد که دو بازیکن آفریقایی به هم برخورد کردند. دو بازیکن آفریقایی که در دو تیم آبی و قرمزپوش، در دربی خوزستان، به میدان رفته بودند.
به گزارش خوزستان اسپورت، سوت اشکان خورشیدی به نشانه خطای موسی کولی بالی روی آلویس نونگ و کارت قرمز او به مدافع آبی پوش، در واقع سوت آغاز مشکلات استقلال خوزستان بود.
استقلال خوزستان، تیمی که هفته ها نباخته بود، تیمی که بازی های زیبای آن در اواخر نیم فصل اول و اوایل نیم فصل دوم، نگاه مشتاقان فوتبال خوزستان را به خود معطوف کرده و جدی ترین منتقدان عبدالله ویسی را هم به تحسین او و تیمش واداشته بود، با یک سوت، یک سوت غلط یا درست، وارد مرحله ای بحرانی شد.
اشکان خورشیدی، داوری که در چند روز اخیر صحنه های کتک خوردن او در فینال فوتبال کارگران زبانزد خاص و عام شد، خواسته یا ناخواسته، استقلال خوزستان را به منطقه بحران فرستاد.
* * *
استقلال خوزستان، سه سال قبل، مهمان ناخوانده ای در فوتبال خوزستان بود. مهمانی که نه آبی ها و نه قرمزهای اهواز انتظار آمدنش را داشتند.
ظهور یک استقلال جدید، در روزهایی که تیم قرمزپوش اهواز، نفر به نفر، بر تعداد هوادارانش می افزود، خبر خوشحال کننده ای برای فولادی ها نبود. استقلالی های اهواز هم حس مشابهی نسبت به تیم تازه وارد داشتند. استقلال اهواز در آن مقطع به لیگ 2 سقوط کرده بود و هوادارانش احساس می کردند تیم تازه وارد آمده تا نام و تاریخ 60 ساله باشگاه محبوب آن ها را یک شبه تصاحب کند.
دوام آوردن در چنین فضایی، کاری بود که کمتر کسی فکر می کرد تیم تازه تأسیس استقلال خوزستان از عهده آن بربیاید. آن ها اما دوام آوردند. دوام آوردند و در همان سال به لیگ برتر صعود کردند. ماندن در لیگ برتر در سال اول صعود که برای خیلی از تیم ها غیرممکن است، کار بزرگ دیگری بود که مهمان ناخوانده فوتبال خوزستان موفق به انجام آن شد. مهمانی که رفته رفته توانسته بود اعتماد صاحب خانه را جلب و تبدیل به عضوی از آن خانه شود.
استقلال خوزستان گرچه در جذب تماشاگر روی سکوها موفق عمل نکرد اما توانست به قلب خیلی از خانه ها نفوذ کند و برای دیدن بازی هایش، بسیاری از فوتبالدوستان خوزستانی را پای گیرنده های تلویزیونی بنشاند.
سه سال پس از آن ورود غیرمنتظره به پیکره فوتبال خوزستان، استقلال خوزستان حالا تبدیل به باشگاهی دارای ساختار شده است.
باشگاهی که در همه رده های سنی پایه تیمداری می کند. تیم هایی که از بازیکنان کاملاً بومی تشکیل شده اند و نوع فعالیت آن ها با فعالیت 10 - 12 سال قبل تیم های پایه ای فولاد که تازه تأسیس شده بودند، برابری می کند.
* * *
بازی های زیبای استقلال خوزستان در چند هفته متوالی از لیگ چهاردهم، خصوصاً نمایش این تیم مقابل استقلال تهران، باعث شد تا همه با احترام از تیم عبدالله ویسی یاد کنند. تیم عبدالله ویسی تا همین چند هفته پیش در فهرست تیم هایی بود که بر جذابیت و زیبایی لیگ افزوده بود. تیمی که فوتبال روان و تهاجمی همراه با بازی های پرگل ارائه می کرد.
این تیم اما به یکباره به بحران رفت. با یک سوت که درست یا غلط بودن به صدا در آمدن آن مورد بحث فراوان قرار گرفت. کاروان استقلال خوزستان حالا در شرایطی به مشهد رفته که همه ارکان این تیم، از مدیریت و سرپرست گرفته تا مربیان و بازیکنان، از بازی مقابل پدیده به عنوان بازی مرگ و زندگی یاد کرده اند.
مسابقه ای که البته بازی مرگ و زندگی نیست. استقلال می تواند بازی با پدیده را ببرد و با شکست در بازی های بعدی به سقوط نزدیک شود یا برعکس، بازی با پدیده را ببازد، اما در هفته های باقی مانده جبران مافات کند.
استقلال خوزستان تیمی است که استان خوزستان از منابع مالی داخل استان برای آن هزینه کرده است. تیمی که یک استان برای آن هزینه کرده، نمی تواند سرنوشت خود را به سه امتیاز یک بازی گره بزند.
استقلال خوزستان شاید در ابتدا تیمی متعلق به کارخانه گروه ملی بود اما حالا، نه به کارخانه گروه ملی، نه به فاضل بختیاری و عبدالله ویسی، که به همه خوزستان تعلق دارد.
* * *
عبدالله ویسی، به عنوان نفر اول کادر فنی، به عنوان مربی جوانی که اهداف بزرگتری دارد، باید شجاع باشد.
باید شجاع باشد و این شجاعت را به تیمش هم انتقال دهد. مثل همان شجاعتی که در دوران بازی خود داشت. وقتی در سن پایین از منطقه ای کوچک به اهواز آمد و خود را در بین مردان طراز اول فوتبال خوزستان در دهه 60 و 70 جای داد.
او که از همان بدو ورود به شاهین اهواز، به عنوان جوانی 18 ساله، بازی برابر دهها هزار تماشاگر را در استادیوم های ملتهب آن دهه تجربه کرد و عضو اولین تیم اهوازی بود که قهرمان ایران شد و به جام باشگاه های آسیا رفت، نباید امروز به نقطه ای برسد که استرس و هراس بر آن سایه افکنده باشد.
عبدالله ویسی باید به حدود 10 سال قبل برگردد. به روزهایی که تازه مربی شده بود و به عنوان دست راست ملادن فرانچیچ در رساندن فولاد خوزستان به قهرمانی لیگ برتر تلاش کرد. سن ویسی این قدر بالا نرفته که او را از آن مربی شجاع و باروحیه به مرد پراسترس هفته های اخیر تبدیل کند. ویسی باید به گذشته اش برگردد. به مربی باروحیه و شجاعی که روح جنگندگی را به تیمش تزریق می کرد. چه او امروز سرمربی تیمی است که نه فقط آن دویست تماشاگر روی سکوها، بلکه هزاران فوتبالدوست خوزستانی را در مقابل گیرنده های تلویزیونی همراه خود دارد.
در روزهایی که هواداران پرتعداد استقلال اهواز از صعود این تیم به لیگ برتر ناامید شده اند، استقلال خوزستان تنها چراغ آبی پرنور فوتبال جنوب است. چراغی که باید روشن بماند.
اینجوری میخاین روحیه بدید کدوم بازی زیبا یعنی بازی پرگل باشه قشنگنتره بهتره صادق باشید.
خوزستان مهد فوتبال ايران