حمیدرضا عرب
پولشویی و خیانت در امانت! این مختصری از سلسله جرایم سنگین چهرهای بود که سالها در ورزش بخصوص فوتبال ایران فعالیت کرد و در همه این ایام هیچکس نمیدانست در پس مبالغ هنگفتی که او بیحساب و کتاب در تیمهای فوتبال و غیرفوتبال خرج میکند، چه رازها نهفته است.
حالا وقتی دادگاه اعلام میکند که حسین هدایتی باید معادل 4 هزار و 889 میلیارد و 395 میلیون ریال را به بانک سرمایه بازگرداند و علاوه بر آن 74 ضربه شلاق و 20 سال حبس را تحمل کند، مشخص میشود این آقای به ظاهر منجی که روزگاری نقطه امید هواداران پرسپولیس بود، آن مبالغ هنگفت را از چه راههایی خرج یکی از بزرگترین تیمهای فوتبال ایران کرده است.
اگر بخواهیم درستتر به ماجراهای هدایتی بنگریم باید اینطور تعبیر کنیم که دستهای به ظاهر عاشق او در همه این سالها در جیب میلیونها هوادار بوده و همواره از کاسه بیتالمال حاتمبخشی کرده است؛ از جیب همین هواداران میلیونی پرسپولیس که تصور میکردند نجاتدهنده تیمشان حاصل دسترنجش را خرج این تیم میکند؛ زهی خیال باطل!
حسین هدایتی حتما بعد از اعلام رای سنگین دادگاه رنگ به رخسار نداشت و قافیه را عمیقا باخته بود اما ما فراموش نمیکنیم که او در بدو ورود به پروسه رسیدگی به تخلفات مالیاش با چه ادبیات عوامفریبانهای میکوشید همچنان خودش را مبرا از هر تخلفی نشان دهد تا در دید عوام همان حسین آقای عابر بانک باقی بماند.
هدایتی حتی پا را تا آنجا فراتر گذاشت که در نطقی به یادماندنی اعلام کرد اگر علیهاش حکمی صادر شود، میلیونها هوادارش به خیابانها خواهند ریخت و خواستار آزادیاش خواهند شد. ظهر سهشنبه اما دادگاه با قاطعیت تمام هدایتی را به 20 سال زندان محکوم کرد و حتی یک نفر هم به حمایت از متخلف بزرگ برنخاست تا او شکست بزرگ دیگری را هم تجربه کند.
حسین هدایتی در همه این روزها که دستبند عدالت را بر دستان خود میدید در خیالات خود تصور میکرد این خوان را هم با روابط ناسالم و شاید وعدههای مالی پشت سر میگذارد و دوباره به صحنه اقتصاد و ورزش باز میگردد اما او سرانجام به حکم قانون راهی اوین شد تا 20 سال آینده زندگیاش را پشت میلههای زندان سپری کند.
هدایتی اما بسیار خوششانس بود که به سرنوشت امیرمنصور آریا دچار نشد یا دادگاه در همان حکم اولیه برایش اعدام صادر نکرد، کما اینکه دیدیم برای بابک زنجانی چنین بود و دادگاه این فرد را به اعدام محکوم کرد. شاید برای حسین هدایتی به جهت سوابقی که برای خود در ورزش ایجاد کرده -هرچند از راه غیر- دادگاه تخفیفاتی هم قایل شده باشد وگرنه حجم پولشویی و بدهیهای او به اندازهای بزرگ است که اگر برای او نیز حکم اعدام صادر میشد، عدالت هرگز زیر سوال نمیرفت و هیچ کس به قانونگذار به جهت صدور چنین حکمی خرده نمیگرفت.
از صدور این حکم اگر کسی خوشحال نباشد و به جهت زندانی شدن یک انسان حس شورانگیزی نداشته باشد اما بدون شک کسی هم ناراحت نیست. حالا حسین هدایتی به دلیل اثبات تخلفات دامنهدارش در عرصه اقتصادی به مرزی رسیده که بود و نبودش اهمیتی ندارد اما صد افسوس که عرصه ورزش به حدی معصوم است که به سادگی گول افرادی از این دست را میخورد و عرصه را برای آنها باز و مهیا میکند تا کانونش را به پلشتی و آلودگی بکشانند. حسین هدایتی رفت اما ورزش ایران همچنان از سوی هدایتیهای دیگر تهدید میشود.