خوزستان اسپورت- فروغ موری، بازیکن خوزستانی و گلزن فوتبال بانوان ایران، در گفتوگویی پیرامون مسائل مختلف از جمله تولدش در ورزشگاه تختی شوشتر تا رسیدن به عنوان بهترین گلزن لیگ فوتبال بانوان ایران و بازی در خارج از کشور صحبت کرد.
به گزارش خوزستان اسپورت و به نقل از ایسنا، همیشه تلاش کرده بهترین باشد؛ اینکه برای ۲ بار متوالی، دو مصدومیت شدید را به فاصله تنها چند ماه پشت بگذرانی ولی همچنان انگیزه داشته باشی و با قدرت به مستطیل سبز برگردی، بسیار سخت است اما بانوی فوتبالیست خوزستانی توانسته و روی بدِ فوتبال را زمین زده است.
در ورزشگاه به دنیا آمده و بیشتر روز و شبهایش به فوتبال گره خورده است. از فوتبال که حرف میزند، یادش میرود که زندگی بخشهای زیاد دیگری هم دارد. در این مسیر آسیبهای فراوانی دیده از پارگی رباط صلیبی تا پاره شدن روده! اما به دلیل روحیه جنگندهاش، هرگز ناامید و تسلیم نشده و طوری به فوتبال برگشته که تعجب همگان را در بر داشته است.
فروغ موری ۳۱ ساله، جزو اولین لژیونرهای فوتبال بانوان ایران است که روزهای خوب و بد زیادی را در رشته مورد علاقهاش تجربه کرده ولی همیشه خواسته که در فوتبال ایران بهترین باشد. او از نبود اسپانسر و درآمد ناچیز در فوتبال بانوان گلهمند است ولی علاقهاش به این رشته باعث شده که چشم خود را روی بیپولی فوتبال بانوان ببندد و تنها به آرزوهایش در فوتبال فکر کند. او می خواهد تا وقتی که در مستطیل سبز توپ میزند، همیشه بدرخشد و بعد از خداحافظی نیز میخواهد یک مربی بزرگ شود.
در ادامه گفتوگوی ایسنا را با فروغ موری، فوتبالیست خوزستانی عضو تیمملی فوتبال بانوان میخوانید.
در ابتدا از علاقهمندی به ورزش بگویید.از ۱۱ سالگی وارد حیطه ورزش حرفهای شدم، البته باتوجه به اینکه پدرم کارمند سازمان تربیتبدنی بود، ما در خانهای که در محل ورزشگاه تختی شوشتر قرار داشت، زندگی میکردیم و خود من نیز در همان جا به دنیا آمدم. در واقع از کودکی با توپ آشنا بودم و فوتبال بازی میکردم ولی از سن ۱۱ سالگی به صورت رسمی کار در رشته فوتسال را شروع کردم و هشت سال در این رشته فعالیت داشتم و همراه با تیمهای صنعت نفت آبادان و وحدت خوزستان در لیگ برتر بازی کردم و تجربیات بسیار خوبی هم به دست آوردم.
پس اول یک فوتسالیست بودی و بعد فوتبال را انتخاب کردی؟بله، به هر حال در گذشته به فوتسال بانوان بیشتر پرداخته میشد و من هم در ابتدا کار در این رشته را شروع کردم. این را هم بگویم که فوتسال هم هیجان خاص خود را دارد ولی من واقعا به فوتبال علاقه خاصی داشتم. زیرا از کودکی در استادیوم تختی شوشتر فوتبال بازی میکردم و اصلا با این رشته غریبه نبودم. از سال ۸۶ نیز وارد رشته فوتبال شدم و به واسطه عملکردم، به اردوهای تیمملی راه پیدا کردم ولی متاسفانه به دلایل مختلف که شاید مربوط به سلیقه مربیان هم میشد، خط میخوردم.
تاکنون در چه تیمهای فوتبالی توپ زدی؟در تیمهای فوتبال دزفول، جنوب بوشهر، ملوان، آیندهسازان اصفهان، ذوب آهن، سپاهان، آویسا خوزستان و ووچان کردستان توپ زدهام. سالی که با تیم آیندهسازان بودم، قهرمان لیگ برتر کشور شدیم و من هم به عنوان بهترین گلزن فصل انتخاب شدم. واقعا روزهای پرهیجان و فراموش نشدنیای هستند. سال گذشته نیز با تیم آویسا خوزستان در لیگ یک به مقام قهرمانی رسیدیم و لیگ برتری شدیم و در همین رقابتها نیز به عنوان خانم گلی دست پیدا کردم.
"فروغ"، جزو اولین لژیونرهای فوتبال بانوان ایران هم هست.در تیم لیگ برتری ملوان توپ میزدم که متاسفانه این تیم منحل شد و من هم در همان سال و در حالی که ۲۵ سال سن داشتم، لژیونر شدم و به تیمی از کشور عراق پیوستم. واقعا تجربه خیلی خوبی بود و تیم عراقی از نظر امکاناتی در شرایط خوبی قرار داشت و به فوتبال بانوان اهمیت میدادند. من یک سال در این تیم توپ زدم و سپس برای ادامه کار به تیم آیندهسازان اصفهان پیوستم.
پس از برگشت به ایران، بالاخره نظر سرمربی تیمملی را هم جلب کردی.بله، بالاخره پیراهن تیمملی را پوشیدم. من پیش از این در پست هافبک کار میکردم اما بعد تغییر پست دادم و به عنوان یک مهاجم خودم را به فوتبال ایران معرفی کردم و توانستم نظر سرمربی تیمملی ایران را نیز در سن ۲۶ سالگی جلب کنم.
همیشه بانوان فوتبالیست از اینکه بازیهایشان جایی در قاب تلویزیون ندارد و پوشش خبری خوبی صورت نمیگیرد، گلهمند بودهاند، نظر شما در این خصوص چیست؟متاسفانه از فوتبال بانوان پوشش خبری خوبی صورت نمیگیرد و باتوجه به اینکه پخش تلویزیونی هم نداریم، اسپانسرها نیز کمتر به فوتبال بانوان ورود میکنند. یکی از دلایل دیده نشدن بانوان فوتبالیست نیز همین موضوع است. در فوتبال ایران، استعدادهای فراوانی وجود دارند که تنها نیاز به دیده شدن دارند. باور کنید اگر کمی حمایت شویم و توجه بیشتر شود، بانوان فوتبالیست میتوانند در میادین بینالمللی نتایج خوبی کسب کنند.
فوتبال خوزستان را چطور میبینی؟واقعا حیف است که خوزستان با وجود این هم سرمایه از نفت و آب گرفته تا گاز و کشاورزی، تیم موفقی در لیگ برتر بانوان نداشته باشد؛ در خوزستان استعداد و بازیکنان شاخص بسیاری داریم که به خاطر اینکه در سالهای اخیر تیمداریهای موفقی صورت نگرفته است، برای استانهای دیگر توپ میزنند. مگر چه اشکالی دارد که مسئولان استان حمایت بهتری از بانوان فوتبالیست داشته باشند تا به جای اینکه ما برای تیمهای دیگر توپ بزنیم با افتخار برای خوزستان بازی کنیم و ثابت کنیم که خوزستان در فوتبال بانوان نیز مهد فوتبال کشور است؟
اگر اسپانسرهای قوی ورود کنند و باشگاههایی مثل فولاد و همچنین منطقه آزاد اروند هم برای تیمداری پا پیش بگذارند و تیمداری خوبی صورت بگیرد، شک نکنید که تیم خوزستان حتی مدعی قهرمانی لیگ نیز خواهد بود. متاسفانه به ورزش بانوان به ویژه فوتبال بانوان خوزستان اهمیت نمیدهند. مسئولان آن نگاهی که به فوتبال آقایان دارند به فوتبال بانوان نداشته و ندارند. آنها نمیخواهند قبول کنند که فوتبال بانوان پر از استعداد است و میتوانند حرف برای گفتن داشته باشند.
البته سال گذشته تیم فوتبال آویسا خوزستان با تلاش و مدیریت خوب خانم زهرا عبدالوند در لیگ یک کشور حضور پیدا کرد و با یک تیمداری خوب، به قهرمانی رسید. او واقعا برای بانوان هزینه میکند و شاید اگر در لیگ برتر هم حمایت بهتری از او میشد، اکنون نماینده خوزستان وضعیت بهتری در جدول داشت. به هر حال امیدوارم حمایتهای او از فوتبال بانوان ادامه داشته باشد. یکی از آرزوهایم این است که یک سال در لیگ برتر برای تیم خوزستان توپ بزنم و با داشتن تیمی قوی و در شان خوزستان، خودمان را به کشور معرفی کنیم.
گویا برای هر بازی، شادی گل هم طراحی میکنی؟من آنقدر به خودم اطمینان دارم که در هر بازی گل میزنم که از قبل برای شادی گلهایم برنامهریزی میکنم. گل زدن و موفقیت لذت خیلی خاصی دارد که توصیف نشدنی است.
چرا لقب "گرت بیل" را به تو دادهاند؟در تیم سپاهان که بازی میکردم به خاطر سرعت و تکنیکم و فرارهایی که از گوشههای زمین داشتم، به من لقب "گرت بیل" داده شد.
و اما پارگی رباط صلیبی و دوری شش ماه از فوتبال.در تیم سپاهان بودم که تیمم در صدر جدول قرار داشت و شش بازی به پایان لیگ باقی مانده بود که متاسفانه در یکی از دیدارهایمان پس از برخوردی که با دروازهبان حریف داشتم، رباط صلیبیام پاره شد. در همان فصل من با ۲۱ گل زده، جزو مدعیان کسب عنوان خانم گلی لیگ بودم اما متاسفانه نتوانستم ماموریتم را به پایان برسانم. البته با وجود اینکه در شش بازی باقیمانده لیگ نبودم، کاندیدای بهترین گلزن لیگ شدم. در اوج بودم که دچار پارگی رباط صلیبی شدم. روهای سختی بود زیرا خانم گلی را از دست دادم. از نظر روحی در شرایط بدی بودم اما هرگز ناامید نشدم. بازیکنی هستم که همه درمورد من میگویند "فروغ تسلیم نمیشود". خیلی تلاش میکنم و در زمین مسابقه نیز تمام وجودم را میگذارم.
جنگیدی تا خوب شدی اما امان از بدشانسی و دوباره مصدومیت!بله، پس از این تحت عمل جراحی قرار گرفتم، بسیار تلاش کردم که زود به زمین بازی برگردم. من به خودم قول دادم که پس از شش ماه با قدرت برگردم که به همین صورت هم شد و حتی مجددا به تیمملی دعوت شدم و حتی در بازیهای تدارکاتی تیمملی، گل زدم ولی یک روز مانده به اعزام به رقابتهای مقدماتی المپیک توکیو در سال 98، متاسفانه در تمرین پس از برخورد به همتیمیام دچار پارگی روده شدم. اینجا واقعا ناامیدم شدم زیرا تنها دو ماه بود که از بند مصدومیت رباط صلیبی رها شده بودم. از وضعیتم شوکه شدم و از نظر روحی ضربه بزرگی خوردم. البته تسلیم نشدم زیرا به خودم گفتم "فروغ اگر تسلیم شوی، همه از تو یک خاطره بد دارند، آن هم اینکه با مصدومیت از فوتبال خداحافظی کردی. پس دوباره باید بجنگی". شاید باورتان نشود، دوباره جنگیدم و پس از ۲ ماه و نیم مجددا به فوتبال برگشتم. در نخستین بازی که برای ملوان به میدان رفتم، سه پاس گل دادم و شرایط بدنیام آنقدر خوب بود که مجددا به تیمملی دعوت شدم. نیمفصل دوم فصل گذشته نیز به ذوبآهن رفتم که ۱۵ گل زدم و ۱۱ پاس گل داشتم. کسی انتظار این عملکرد را نداشت زیرا ۲ عمل جراحی متوالی و سنگین داشتم اما من به خودم ایمان و باور داشتم.
در روزهایی که فوتبال نیست جزو معدود فوتبالیستهایی بودی که همیشه در حال تمرین هستی و مشخص است برای زندگی فوتبالیات برنامه خاص داری.لیگ که تعطیل میشود، در خانه نمینشینم. عزمم را جزم میکنم و تمرین همیشه در دستور کارم قرار دارد. من همیشه میخواهم بهترین باشم. برای بهترین بودن هم باید تلاش مضاعف کرد و زندگی ورزشی حرفهای داشت.
گویا علاقه خاصی هم به کریستین رونالدو داری؟بله، رونالدو را دوست دارم زیرا جنگنده است. "مسی" فوتبالش ذاتی است ولی رونالدو پر از انگیزه و تلاش است و هرگز ناامید نمیشود.
آرزوی "فروغ" در فوتبال چیست؟آرزو دارم یک روز مربی بزرگی شوم و الگوی من "یورگن کلوپ"، سرمربی لیورپول است. کلوپ یک روانشناس و مربی بزرگ است. البته تا وقتی فوتبال بازی میکنم نیز میخواهم فقط و فقط گل بزنم و موفق باشم.
حرف پایانی...متاسفانه درآمد در فوتبال بانوان خیلی کم و ناچیز است و امیدوارم زحمات ما نیز دیده شود. ما هم ۹۰ دقیقه فوتبال بازی میکنیم ولی تبعیض زیادی در مبلغ قرارداد تیمهای بانوان و آقایان وجود دارد که باور کردنی نیست. این علاقهمان هست که باعث شده مصمم ادامه دهیم وگرنه واقعا پولی نیست. امیدوارم مسابقات بانوان هم پخش تلویزیونی شود تا با ورود اسپانسرها، هم قرارداد و دلخوشی ما بیشتر شود و هم کیفیت لیگ فوتبال بانوان ارتقا پیدا کند.