خوزستان وزشی- "ای کاش کمی زودتر به دنیا میآمدید و بازیهای مرا در دوران اوج به چشم میدیدید." این را ابراهیم تهامی میگوید، وقتی که نسل جوان، باورش نمیشود که او 14 بازیکن پاکدیس ارومیه را در زمین دریبل زده!
به گزارش خوزستان ورزشی، این آبادانی خوش تکنیک، همیشه حرفهای جدیدی دارد. این مصاحبه هم نکته تازه زیاد دارد، تا دلتان بخواهد. بخوانید تا بدانید این تهامی، قابلیتهای بالایی دارد که توجه کمتر کسی را به خود جلب میکند.
میخواهیم تو را ببریم به دوران ابتدای فوتبالت. از کجا وارد این فوتبال شدی؟
دوران کودکی را در افسر آبادان سپری کردم. افسر آبادان، تیم دوم تاج آبادان بود و چون برادرم در این تیم بازی میکرد، من هم فوتبالم را در افسر شروع کردم.
در رده نوجوانان برای این تیم بازی کردی؟
آن موقع سنم پایین بود و در پایهها بازی میکردم چون از همان سن پایین خوب بازی میکردم، برادرم مرا به تمرین میبرد.
بعد هم رفتی یک رده بالاتر؟
نه جنگ شد و من رفتم شیراز و با بچههای جنگ زده آبادان و خرمشهر، تیم شهید جهانآرا را تشکیل دادیم. آن زمان در باشگاههای شیراز، تیم بزرگی بودیم و همیشه برق و نفت آبادان را میبردیم.
نفت آبادان؟ آبادان کجا و شیراز کجا؟
خب آن زمان چون جنگ بود نفت آبادان هم در لیگ شیراز بازی میکرد. منوچهر سالیا که روحش شاد باشد مربی این تیم بود و علی فیروزی، نوک حمله اش.
پس در جهان آرا به فوتبال ایران معرفی شدی؟
یکجورهایی بله ولی بعد از آن مسابقات منتخب استانها برداشته شد و من هم همراه با مسلمزاده خلیفه به نفت آبادان رفتم و پیراهن این تیم را پوشیدم. با نفت در مسابقات استانی شرکت کردم. جنوب اهواز اول شد و ما دوم. هر دو تیم وارد لیگ شدیم تا در بالاترین سطح کشور بازی کنیم.
کی به استقلال اهواز رفتی؟
اواخر سال 1368 بود. یک مقدار مشکل مالی داشتم و به استقلال اهواز رفتم. تا سال 1381 هم در این تیم بازی کردم، چیزی حدود 14 سال.
در این دوران خیلی به تیم ملی دعوت شدی اما چرا تعداد بازیهای ملیات کم است؟
من تنها بازیکنی در دنیا هستم که 10 سال به تیم ملی دعوت شدم اما تنها یک بار در ترکیب اصلی قرار گرفتم. نه در آسیا و ایران بلکه در جهان از این نظر، استثنا هستم.
چرا در تیم ملی بازیات نمیدادند؟
اصلا مرا دوست نداشتند که بازیام بدهند. اکثر مربیان آن زمان تیم ملی پرسپولیسی بودند و من هم استقلالی خونین. به همین خاطر مرا در ترکیب قرار نمیدادند.
آن یک بازی که در ترکیب اصلی بودی کدام بازی بود؟
بازی با کره شمالی در مسابقات مقدماتی جام جهانی که علی آقای پروین سرمربی بود در آن بازی کنار علی دایی قرار گرفتم و یک پاس گل هم به او دادم. در باقی بازیها 5، 6 دقیقه به زمین رفتم و اصلا فیکس نبودم.
گفتی مربیان پرسپولیسی تو را در تیم ملی بازی نمیدادند. منظورت علی پروین است؟
علی پروین نه. زمان او با اینکه بازیکنان بزرگی در فوتبال ایران حضور داشتند اما همیشه دعوت میشدم و بازی میکردم اما منظور اصلی من، محمد مایلیکهن است. او کینهای از من داشت که در تیم ملی بازیام نمیداد. به همین خاطر او را واگذار میکنم به خدا. نه در این دنیا مایلیکهن را میبخشم و نه در آن دنیا.
چرا؟
چون که با من خیلی بد تا کرد!
حالا چرا از شما کینه داشت؟
این کینه برمیگردد به بازی پرسپولیس – استقلال اهواز و زیر آن باران معروف. مایلیکهن در غیاب پروین، نفر اول نیمکت پرسپولیس بود. ما 10 نفره شدیم، اتفاقاً همین عبدالله ویسی در دقیقه 14 از بازی اخراج شد. من گل زدم و در شادی بعد از گل زیادهروی کردم. جلوی مایلیکهن دست بلند کردم برای طرفداران پرسپولیس تا آنها را اذیت کنم. از آنجا، مایلیکهن از من کینه به دل گرفت و در تیم ملی عقدهاش را خالی کرد.
اما اگر از شما کینه داشت به تیم ملی دعوتت نمیکرد...
نمیتوانست دعوتم نکند. آنقدر خوب بازی میکردم که اگر دعوت نمیشدم همه انتقاد میکردند. بروید از قدیمیها بپرسید که من چطور بازیکنی بودم. واقعاً برای مایلیکهن متاسفم، نمیدانم او چطور شبها میخوابد. با وجدان ناراحت یا راحت.
آن زمان باند بازی هم در تیم ملی وجود داشت؟
زمان پروین نه، اما دوره مایلیکهن صحبت باندبازی و این چیزها بود به نظرم هم همینطور بود، چون هرکس ساز خودش را میزد.
در این سالها از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتی؟
چندین و چند بار پرسپولیس، ذوبآهن، سپاهان، فولاد و تراکتورسازی به من پیشنهاد دادند اما عشق من، استقلال بود. شاید باورتان نشود اما در دنیا کسی را پیدا نمیکنید که از من استقلالیتر باشد. آرم استقلال را دوست دارم و باتعصبترین استقلالی تاریخ هست.
حالا استقلال اهواز را دوست داشتی یا استقلال تهران؟
هر تیمی که نامش استقلال باشد را دوست دارم. اگر آرم استقلال روی پیراهن هر تیمی باشد، آن تیم را عاشقانه دوست دار.
یک دوره به عنوان یار کمکی به استقلال تهران آمدی. چرا در بازیهای نهایی از تو استفاده نشد؟
زمان مربیگری پورحیدری و مظلومی به عنوان یار کمکی پیراهن استقلال را پوشیدم. به مرحله نیمه نهایی صعود کردیم اما فتحاللهزاده مدیرعامل شد، پورحدری را کنار گذاشت و مرحوم حجازی را آورد. او در مرحله نهایی حتی یک دقیقه هم مرا بازی نداد و تیم چهارم شد. خدا رحمتش کند اما در یک بازی خیرخواهانه که نسل 98 در رشت برگزار کرد او مرا دید و از من طلب بخشش کرد. گفت مرا ببخش و من هم حجازی را بخشید.
پس با مرحوم حجازی مشکل داشتی؟
مشکل که نه اما از همان روزی که مرا بازی نداد با او قهر بودم تا همان بازی نسل 98 حتی در مطبوعات هم به یکدیگر میپریدیم تا اینکه آشتی کردیم. چون مرحوم حجازی از خانواده خودم بود همه چیز را فراموش کردم. واقعا روحش شاد باش.
از خانواده شما بود؟
منظورم خانواده آبی و استقلال بو.
فوتبال را کی تمام کردی؟
سال 1381 وقتی استقلال اهواز را از لیگ یک به لیگ برتر آوردیم فوتبال را کنار گذاشتم.
چه زمانی مربی شدی؟
با آقا فیروز کریمی مربیگری را شروع کردم و کمک او در استقلال اهواز شدم. با جلال چراغپور و امیر قلعهنویی هم در استقلال اهواز کار کردم و دستیارشان بودم. با آقا فیروز به راهآهن هم آمدم و مدتی کوتاه هم سرمربی بودم. الان هم 5 سال است که با داود مهابادی کار میکنم و کنار او هستم. در تربیت یزد، پیام مشهد، مس سرچشمه و حالا استقلال اهواز. در گهر هم دورادور با او در ارتباط بودم و کمکش میکرد.
یک جا گفته بودی سبک بازی مسی شبیه تو است؟
من قضاوت را میگذارم در اختیار کسانی که روبروی من بازی کردند. من در فوتبال ایران بازی کردم و او در اسپانیا. هرچه بگوییم نسل جوان قبول نمیکند و کاریاش هم نمیتوانم کنم. شاید اگر در اسپانیا بودم و بازی میکردم از مسی بهتر میشدم. حالا هر چه من بگویم نسل جوان قبول نکند که فایدهای ندارد.
تو نظر خودت را بگو و قضاوت را بگذار به عهده مردم. حد بازیات چقدر بود؟
نمیگویم مثل مسی هستم، چون او در اسپانیا بود و من در ایران اما مثل من دیگر در فوتبال ایران نمیآید و متولد نمیشود. وقتی نسل جوان نمیپذیرد، این حرفهای من حرفهای درستی نیست اما چون شما خواستید گفتم. اصلا همین مسعود شجاعی را ببینید که در لیگ اسپانیا بازی میکرد. او باید حالا حالاها بدود که به من برسد. همین را میگویم قضاوت دست خودتان و آنهایی که فوتبال مرا دیدهان.
مصاحبه را خودتان تمام کنید...
آرزو دارم تیم ملی در جام جهانی موفق شود. امیدوارم که فولاد خوزستان هم در آسیا نتیجه بگیرد. چون با موفقیت این تیم، من هم خوشحال میشوم. در آخر هم این را بگویم که حیف فوتبال مرا ندیدید.