سعید زاهدیان
یک سوال از مسوولان و متولیان ورزش نفت: اگر نفت آبادان به مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا صعود کرده باشد، آیا در آبادان از شور و شعف این اتفاق، شهر در آستانه جشنی بزرگ قرار نمیگیرد؟ اگر نفت مسجدسلیمان به آسیا می رفت چطور؟ در این شهر که خاستگاه فوتبال ایران بوده، هواداران فوتبال غوغا به پا نمیکردند و روز بازی، ورزشگاه مملو از تماشاگر نمیشد؟
نفت تهران به لیگ قهرمانان آسیا میرود، از گروهش صعود میکند و در مرحله حذفی با الاهلی امارات روبهرو میشود اما چه نتیجهای به دنبال دارد؟! انگار نه انگار این تیم تنها نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا است. این تیم میبازد - و حتی اگر میبرد - آب از آب تکان نمیخورد و کسی ناراحت نمیشود. در پی پیروزیهایش هم جمعیتی را شادمان نمیکند؛ اساسا این تیم برای چه کسی بازی میکند و چه کارکردی در ورزش کشور دارد؟
بازی نفت در مرحله حذفی لیگ قهرمانان کماهمیت است؛ این را میتوان همان شب بازی فهمید، وقتی صداوسیما حاضر به خریدن حق پخش مسابقه نمیشود و نه شبکه 3، نه شبکه ورزش و نه هیچکدام از کانالهای استانی این بازی را پخش نمیکنند. حتی برای رسانههای مکتوب هم بازی نفت آنقدر مخاطب ندارد که صفحات خود را نگه دارند و نتیجه بازی را پوشش دهند و با عکس و خبر این مسابقه، روزنامه خود را زیر چاپ بفرستند.
با قاطعیت میتوان گفت که هیچکدام از روزنامههای ورزشی کشور تا ساعت 11 شب صبر نکردند و صبح پنجشنبه روزنامههایی روی کیوسک مشاهده میشد که در آنها اثری از بازی نفت نبود. حال پرسش را جور دیگری مطرح کنیم: اگر نفت آبادان - یا حتی نفت مسجدسلیمان - به جای نفت تهران در این مرحله از لیگ قهرمانان آسیا حضور داشتند، باز هم صداوسیما میتوانست بیتفاوت از کنار این مسابقه بگذرد یا ما روزنامهنگاران میتوانستیم قید طیف گسترده مخاطب و علاقهمندان این تیمها را بزنیم؟
نفت تهران از همان بودجهای ارتزاق میکند که میتواند در اختیار نفت آبادان و مسجدسلیمان باشد اما کجسلیقگی و شاید هم عدم مدیریت درست منابع باعث شده تا کار به اینجا برسد که دو شهر مهم و فوتبالخیز که هر دو دارای منابع و ذخایر عظیم نفتی هستند و سوای اینها، از پیدایش فوتبال در ایران به شکل وسیع و گستردهای این رشته در آنجا رونق داشته، از بودجه و امکانات محروم بمانند و در مقابل، پول و سرمایه به سمت نفت تهرانی سرازیر شود که نه هواداری دارد، نه میتواند صاحب کارکردهای غیرفوتبالی باشد.
اینکه چرا مسوولان و متولیان نفت در تمام این سالها پیش خود فکر نکردهاند که هزینههای تیمداری آنها در تهران میتواند در آبادان یا مسجدسلیمان چه کارکردهایی داشته باشد و به منافع ملی کمک کند، خود سوالی بیجواب است.
اگر مسوولان نفت در پی کمک به ورزش کشور هستند، آبادان و مسجدسلیمان محروم از امکانات در اولویت قرار دارند، اگر به جنبههای سلامتی و کارکرد ورزش در راستای بهداشت جامعه نگاه کنیم، باز هم این دو شهر به دلیل آسیبهای زیستمحیطی و ... میتوانند در اولویت قرار بگیرند؛ حتی اگر کارکردهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی ورزش مد نظر مسوولان است، دو تیمی که از هواداران فراوانی برخوردار هستند بایستی در نظر قرار بگیرند.
البته که این درد فوتبال، تنها مختص یک تیم خاص و وزارت نفت نیست بلکه میتوان نوک پیکان انتقاد را به سمت وزارت صنایع هم چرخاند که چرا سالهای سال خرج تیمهایی نظیر پیکان، سایپا، ذوبآهن و ... را در شهرهایی متقبل شده که فوتبال در پوست و خون مردم جریان ندارد و در عوض حق شهرهای دیگری پایمال شده است.
سایپا در کنار این تیمی که نه هواداری دارد و نه علاقهمندی را در تمام این سالها جذب کرده، در مازندران تیمی با عنوان سایپای شمال راهاندازی میکند اما این تیم علیرغم استقبال فوتبالدوستان مازندرانی، همواره تیم دوم کارخانه سایپا به شمار میرود و از آنجا که سایپای تهران - که مدتی هم برای فرار از این بحثها به کرج منتقل شد - بودجه اصلی را بلعید، تیم مازندرانی بیبهره از امکانات و توجه، سرانجام منحل میشود و از دسته اول به دسته پایینتر سقوط میکند.
نمونههای دیگری هم وجود دارد؛ از ذوبآهن اردبیل تا همین پیکان تهران و ... این بیسلیقگی و درست مدیریت نشدن منابع فقط مختص یک مجموعه نبوده است. البته که شاید مدیریت فعلی ورزش نفت و صنایع در شکلگیری این اتفاق کمتقصیر باشد چرا که آنها وارث تصمیماتی هستند که در گذشته اتخاذ شده اما اگر این روند ادامه پیدا کند و تغییری در آن ایجاد نشود، قطعا آنها هم در هدر رفتن این همه سرمایه و بودجه دولتی شریک و سهیم خواهند بود و حفظ این روند غلط در کارنامه آنها نیز ثبت میشود.
در فوتبال خصوصی - فوتبال حرفهای روز دنیا - تیم بدون هوادار محلی از اعراب ندارد؛ نه چنین تیمهایی ساخته میشود و نه بقا پیدا میکند. شرط لازم برای یک تیم فوتبال، هوادار و علاقهمند است. در چنین سیستمی، پول و سرمایه، تبلیغات و پخش تلویزیونی و همه و همه، ناخواسته به سمتی سرازیر میشود که هوادار وجود دارد اما متاسفانه در فوتبال ایران اینگونه نیست. علیرغم اینکه مدیریت فوتبال دولتی سازگاری مناسبی با فوتبال حرفهای ندارد اما میتوان با همان شرایط منابع را بهتر و اصولیتر مدیریت کرد.
بدیهی است که توجه به نفت آبادان، مسجدسلیمان، اردبیل، مازندران بیتیم و همه شهرهایی که فوتبال در رگ مردم جریان دارد، منافع بیشتری برای ورزش کشور خواهد داشت. حتی مدیرانی که امروز تیمهای بیهوادار را مدیریت میکنند هم با حضور هواداران، سهم بیشتر و قابل توجهتری خواهند برد، پس این تغییر به نفع همه است؛ به نفع مدیران، بازیکنان، مربیان، روزنامهنگاران و همه و همه از این اتفاق منتفع خواهند شد.
مرجع: ایران ورزشی
خدا جای حق نشسته
مقاله جالبی بود نشر میدهم
کی به داد شهرستانیها میرسه و کی از خوزستان مظلوم حمایت میکنه؟؟
امثال برنامه 90 که فوتبال خوزستان را مرتب به چالش میکشند و گروهی به خاطر منافع مالی تیشه ی تخریب به ریشه ی فوتبال خوزستان میزنند.
متن بجا و زیبایی بود اما نرود میخ آهنین در سنگ....
1. مدیر عامل نفت تهران
2. پسرش مدیر عامل
3. دو تا از دوستای پسر مدیر عامل
حتی همین لیگ برتر جز 10 تیم بالا قرار میگرفت ورزشگاه به شدت پر میشد اما حیف مسولان خوزستان کاره ای نیستن که کاری بکنن .. مقصر هم وزارت نفت نیست خود خوزستانیای مسول