خوزستان اسپورت- لیگ برتر در اپیزود پانزدهم خود داستان متفاوتی را روایت میکند. داستانهای لیگ البته پرشمارند اما حکایت نیمکتها جذابتر از هر داستان دیگری است. آنجا که به نیمکتها زل میزنیم و روایت تازهای را میبینیم که در تاریخ 15 ساله لیگ برتر بیسابقه بوده.
حضور دو مربی کروات که البته هر دو جزو ستارههای نیمکت بوده اند، نقطه عطف این داستان است؛ برانکو ایوانکوویچ و دراگان اسکوچیچ. دو مردی که پیش از آغاز لیگ هر دو در ردیف ستارههای فصل محسوب میشدند و اغلب پیشبینیها آنها را فرماندههای پیروز و فاتح لیگ قلمداد میکردند اما لیگ پانزدهم بر تمامی این خوشبینیهای افراطی خط بطلان کشید و تمامی گمانهزنیها را پا در هوا جلوه داد. دو مرد کروات خیلی زود و از همان هفته نخست سپر انداختند و به ورطه ناکامی غلتیدند.
نگاهی به جدول لیگ، یک طعنه عجیب این دو فرمانده کروات است؛ آنجا که فولاد و پرسپولیس را در جمع فانوس به دستان میبینیم. پرسپولیس در یکی از بدترین فصول تاریخ خود – و شاید هم بدترین – در 6 هفته گذشته 4 باخت را تجربه کرده و با 4 امتیاز روی پله چهاردهم دست و پا میزند. فولاد نیز یکی از دو تیم بدون برد لیگ است که با 3 امتیاز در قعر جدول از هماکنون فانوس سقوط را روشن کرده.
سقوط پرسپولیس با برانکو و فولاد با اسکوچیچ در حالی رخ داده که این دو مربی در ابتدای فصل جزو سورپرایزهای لیگ محسوب میشدند که برای آنها رقیبی متصور نبودیم اما فوتبال چهره بیرحم خود را خیلی زود عیان کرده تا تمامی تصورات پیشین درباره این دو مربی به یک باره فرو بریزد.
در چرایی این ناکامی عجیب و غیرمنتظره البته میتوان دلایل بیشماری را ردیف کرد و برشمرد اما در ورای تمامی ادلههای ریز و درشت این ناکامی، بیتردید نقش برانو ایوانکوویچ و دراگان اسکوچیچ به عنوان اول شخص و فرمانده دو تیم محفوظ است؛ به ویژه وقتی سیر اتفاقات پیرامون دو باشگاه را مرور میکنیم. برانکو و اسکوچیچ بی تردید مقصر اصلی و متهم ردیف اول سقوط امروز هستند.
سقوطی که آبشخور آن را باید در نحوه تعامل آنها با باشگاه و البته یارگیری غلط و تیم بستن این دو جستوجو کرد. دو مربی که به جای چارهاندیشی برای روز مبادا تن به خواستههای نامعقول و حتی نامشروع باشگاه در تابستان پر تب و تاب دادند و تیمی را بستند که از روز نخست مستعد ناکامی بود و با این سناریو روز مبادا برای ایوانکوویچ و اسکوچیچ خیلی زود فرا رسید.
آنجا که برانکو به جای لیست درخواستیاش پذیرفت تا امثال محسن مسلمان، وحید حیدریه و... به او تحمیل شوند و به جای ستارهها، مثل همیشه متوسطها را ترجیح داد تا خزان ناکامی خیلی زود از راه برسد.
اسکوچیچ در رویکردی عجیب هر که را به او پیشنهاد دادند، پذیرفت و به جای رفع نیازهایش ترجیح داد تا نیازهای رفقا و مدیران را برآورده کند! و نتیجه تیمی ناهمگون و بدون بالانس شد؛ تیمی که دفاع وسط و مهاجم نوک ندارد در عوض 6 بازیکن کناری در لیستش به چشم میخورند.
سیاست تعاملی و فرمانبرداری و حتی مصالحه و محافظهکاری مربیان کروات که در یک تعبیر وارونه به انطباق پذیری با شرایط از آن یاد میشود، همان سیاستی بود که مربیان پرسپولیس و فولاد آن را پیشه کردند و نتیجه آن خیلی زود عیان شد.
با این سیاست و با این رویکرد، قطعا هر مربی و هر تیمی محکوم به شکست و ناکامی است. برانکو و اسکوچیچ چوب همین رفتار و همین رویکرد انقباضی خود را میخورند. رویکردی که تفاوت آنها با یکی مثل کارلوس کیروش را رقم میزند؛ چه در کاریزما و اتوریته، چه در جایگاه، چه در نتیجه و صد البته چه در قیمت.
هر کی می خواد مثالی از شکست و ناکامی بزنه اولین گزینش فولاده
اقای اژدری کلاهت رو بالاتر بذار