سعید زاهدیان
«سود در خرید است نه فروش»؛ کاسب جماعت این قاعده را خوب میداند. یعنی کسی سود بهتر و بیشتری عایدش میشود که هنگام خرید اجناس، جنس به روز و با قیمت مناسب را خریداری کند و در ویترین خود برای فروش قرار دهد.
این قاعده نقطه مقابلی هم دارد؛ یعنی کسی که بد خرید کند و جنس بنجل را با قیمت بالا از بازار به مغازهاش بیاورد، صاحب اول و آخر آن خودش خواهد بود و نهتنها سودی عایدش نمیشود که جنس روی دستش باد میکند و به فروش نمیرسد.
با این مقدمه کوتاه، سراغ لیگ برتر میرویم؛ لیگی که دیروز قهرمان نیمفصلاش را شناخت و این قهرمان تیمی نبود جز استقلال خوزستان؛ پدیده این فصل رقابتهای لیگ برتر ایران.
حتی خوشبینترین هوادار این تیم خوزستانی هم تصور نمیکرد که عبدا... ویسی بتواند تیمش را پس از 15 هفته روی بالاترین پله لیگ بنشاند؛ آنهم با یک نمایش درخشان در هفته آخر نیمفصل اول مقابل ذوبآهن در ورزشگاه فولادشهر اصفهان.
استقلال خوزستان قهرمان نیمفصل محسوب میشود اما آیا کسی از خود پرسیده است که این تیم چگونه به این جایگاه رسید و در رقابت با تیمهای بزرگی مثل استقلال، پرسپولیس، سپاهان، تراکتورسازی، نفت تهران و ... همه و همه را کنار زد و صدرنشین شد؟
صدرنشینی تیم ویسی دلایل روشنی دارد و هر کس عبدا... ویسی را بشناسد، خیلی راحت به دلایل صدرنشینی استقلال خوزستان پی میبرد. ویسی کاسبکارانه به تیمش نگاه کرد؛ یعنی در بازار مکاره نقل و انتقالات جنس خوب و مرغوب را با قیمت پایین خرید و حواسش حسابی جمع بود که لابهلای خریدهایش، بنجل نداشته باشد.
ویسی در بازار نقل و انتقالات سراغ برندها و مارکهای شناخته شده نرفت و برایش مهم نبود که فلان بازیکن اسم و رسمدار گرانقیمت را به مجموعهاش اضافه کند بلکه سیاست او خرید جنس مرغوب و اگر نگوییم ارزان، به قیمت بود. ویسی با این سیاست استقلال خوزستان را بست و به لیگ برتر آورد.
وقتی بازیها شروع شد، کمتر کسی اسم بیت سعید، زهیوی، زبیدی، جلال عبدی، اصغر عاشوری و ... را شنیده بود اما ویسی به کیفیت آنها آگاه بود و هنگام خرید دقت کرده بود. ویسی در ابتدای فصل میتوانست سراغ کلی بازیکن اسم و رسمدار خوزستانی برود که مثلا از فولاد بیرون مانده بودند یا کم بازیکن اسم و رسمدار لیگ برتری در ابتدای فصل نداشتیم که با یک اشاره به اهواز میرفتند و حاضر به پوشیدن لباس استقلال خوزستان میشدند اما ویسی دنبال این تیپ بازیکنان نبود.
سرمربی استقلال خوزستان قبلا در صبای قم هم چنین کاری را تجربه کرده بود؛ او با یک مشت بازیکن گمنام و ناشناخته توانست سهمیه آسیایی بگیرد. ویسی در پیکان همین راه را ادامه داد اما نتیجه نگرفت و خودش خوب میداند دلیل آن ناکامی چه بود؛خریدهای بد اول فصل. اما ویسی در استقلال خوزستان دیگر یک مربی کامل و باتجربه شده بود و در 3 فصلی که هدایت این تیم را بر عهده داشته، هر سال با عملکرد خوب در نقل و انتقالات این تیم را تقویت کرده تا امسال مزد کار سهسالهاش را بگیرد.
ویسی – و تیم کادر فنیاش – یک ویژگی جالب دارند؛ اینکه تمام بازیکنان لیگ برتر و از همه مهمتر بازیکنان لیگ دسته اول را پست به پست میشناسند؛ آنهم نه شناخت ظاهری و کلی بلکه به خصوصیات فنی تمام بازیکنان اشراف کامل دارند.
این آگاهی به ویسی کمک میکند تا در نقل و انتقالات فریب بازارگرمیها، چربزبانیها و غلو کردنهای دلالها را نخورد و بازیکنانی بخرد که از کیفیت مطلوبی برخوردارند. این خصوصیت کادر فنی استقلال خوزستان را در ذوبآهن هم میبینیم چون یحیی گلمحمدی و دستیارانش - بخصوص مجتبی حسینی - شناخت خوبی از بازیکنان لیگ برتری و دسته اولی دارند اما به جز چند مربی این مدلی، متاسفانه باید اعتراف کنیم که شاید بیش از 80 درصد مربیان شاغل در فوتبال ایران به اندازه کافی شناخت از بازیکنان ندارند و خیلی راحت در نقل و انتقالات کلاه سرشان میرود چون اگر از آنها سوال کنیم که 5 مدافع راست یا 5 بال چپ خوب را به ترتیب اولویت از لیگ یک نام ببرید، شاید حتی نام یک نفر را هم ندانند چه برسد به اینکه 5 بازیکن را بر اساس توانایی لیست کنند و به درستی مشخصات فنی آنها را - از سرعت و تکنیک گرفته تا فیزیک و قد و قواره - بدانند.
این ضعف بزرگ مربیان لیگ برتری و در مقابل این ویژگی عبدا... ویسی باعث شده تا امروز استقلال خوزستان با یک مشت بازیکن ناشناس صدرنشین لیگ ایران باشد. اگرچه امروز شناخت از بازیکنان را یک ویژگی بزرگ برای ویسی قلمداد میکنیم اما واقعیت این است که این مساله نباید یک ویژگی بزرگ برای یک مربی باشد بلکه لازمه مربیگری حرفهای در لیگ برتر همین است؛ اینکه بازیکنان را بشناسیم و به کیفیت آنها آگاه باشیم. در دایره مربیان موفق، آنهایی قرار دارند که علاوه بر هوش و ذکاوت و تسلط به مسائل فنی، روی کار خود متمرکز باشند و حواسشان به جز تیم خود، به تیمهای دیگر لیگ برتر و حتی لیگ دسته اول باشد.
خلاصه اینکه امروز ویسی نمونه یک مربی موفق در فوتبال ایران است؛شاید خیلیها او را فاقد برخی از ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به یک مربی بزرگ و کلاس بالا بدانند اما ویژگی او - همین شناخت و آگاهی از تکتک فوتبالیستها - نه تنها جبرانکننده خلأهای این مربی بوده، بلکه به او کمک کرده تا در رقابت با مردانی نظیر برانکو، مظلومی، فرکی، استیماچ، جلالی، منصوریان، اسکوچیچ و ... پیروز باشد و تیمش را در بالاترین پله لیگ ببیند.
نقطه مقابل ویسی، دیگر مربی خوزستانی یعنی سیاوش بختیاریزاده (که جایش را به حنطه داد) یا همین دراگان اسکوچیچ معروف است که تیمهایشان در انتهای جدول دستوپا میزنند و دلیلش را باید در فصل نقل و انتقالات جستوجو کرد؛جایی که دلالها کلاهی بزرگ و گشاد بر سر این مربیان گذاشتند.
فولاد نوينيها همشون مارك معتبر و سريال دارن . كيفيت بالايى دارن .
خدا تو را لعنت كند اسكوچيچ
بزارین پولاشونو دلالا بخورن چون این افرادی که از فولاد رفتن لیاقتشون بیشتر از ایناست که با افراد نالایق کار کنن که قدرشونو نمیدونن ، درود به پاک دلای خوزستانی