حمیدرضا عرب
شاید اشکال چندانی به برنامه نود نباشد. ایراد بیشتر از نقطهای نشأت میگیرد که عامه تماشاگران فوتبال ایران بی هیچ تفکر و قاعده به محض آنکه با سوالهای پیامکی برنامه نود مواجه میشوند قوه رنگستیزیشان به کار میافتد و دست میگذارند روی علایق شخصی خود.
موج پیامهایی که دوشنبه شب گذشته در مدح و تایید برانکو ایوانکوویچ به برنامه نود ارسال شد به وضوح فقدان عدالتپیشگی را در میان عوام نشان میداد. لحظهای که فردوسیپور اعلام کرد برانکو نیز در میان گزینههای بهترین مربی فصل قرار دارد، علاقهمندان به باشگاه پرسپولیس برای آنکه بار دیگر در یک نظرسنجی تلویزیونی از رقبای سنتی پیشی بگیرند، دست گذاشتند روی سرمربی تیمشان و او را به عنوان سرمربی برتر نیم فصل برگزیدند. انتخابی کاملا اشتباه که باورهای غلط و نادرست یک جامعه آماری را به رخ میکشد.
آشکار بود که در میان گزینههای مطروحه کسی جز عبدا... ویسی نمیتوانست گزینه اصلح باشد. ویسی در نیم فصل با تیمی که شاید اگر پیش از فصل در اختیار همین برانکو قرار میگرفت هرگز صدرنشینی را تجربه نمیکرد، توانست پس از پایان پانزده بازی در رتبه نخست قرار بگیرد. دستاوردی بزرگ و مهم که شاید در خطه خوزستان فقط از دست خودش برمیآمد.
اوج افتخار آنجا بود (و البته خواهد بود) که وقتی سازمان لیگ میزان دریافتیهای بازیکنان استقلال خوزستان را اعلام کرد مشخص شد که این تیم با رقمی کمتر از 5 میلیارد تومان بسته شده است. تیمی کم هزینه و فاقد ریخت و پاشهایی که در تیم برانکو شده است؛ یا آنچه در تیم مظلومی میبینیم. مجموع دستمزدهایی که برای بازیکنان و اعضای کادر فنی سرخابیها در طول فصل پانزدهم تعریف شده بالغ بر پنجاه میلیارد تومان است، حال چطور ویسی با وجود اینکه تیمی بینام و نشان و بسیار ارزان (شاید ارزانترین تیم لیگ برتر) را در اختیار داشت و در نهایت قهرمان نیمفصل هم شد از دید تماشاگران فوتبال به عنوان دومین مربی لیگ برگزیده میشود و برانکو بالاتر از او قرار میگیرد؟
پاسخ این سوال ریشه در برخی مسائل روانی جامعه دارد که شاید در دیگر بخشهای غیرورزشی نیز ریشه دوانده باشد. نوعی عقدهگشایی پنهان در ارسال اینگونه پیامکهای نادرست مشاهده میشود که هیچ مبنایی ندارد. گرچه نباید فراموش کرد که گاهی القائات فردوسیپور به مخاطب نقش بسیاری در تعیین سرنوشت سوالهای پیامکی داشته است. پیشتر نیز سوالهایی مشابه به جای آنکه واقعیتها را نمایان کند و حق را به حقدار بدهد، به کورسی برای رقابت بدل شد که نتیجهاش به بار آمدن نتایجی اشتباه و البته دلخوریها از سوی کسانی بود که در میان گزینهها قرار گرفتهاند.
حال پرسش این است که عادل فردوسیپور اساسا چرا برخی سوالها را که پاسخش پیداست به اجماع میگذارد؟ چطور وقتی پای انتخاب تیم منتخب هفته درمیان باشد، فردوسیپور به آرای مردان فنی پشت صحنه برنامهاش اشاره میکند؟
دوگانگی سیاستگذاری را آنجا میتوان به وضوح مشاهده کرد که فردوسیپور برای آنالیز اشتباههای داوری از کارشناس بهره میگیرد و پاسخ میهمانش را میپذیرد اما در مواردی همچون سوال اخیر بر نظرات مخاطبانش تکیه میزند.
بدون شک اگر فردوسیپور برای انتخاب سرمربی برتر فصل نیز از کارشناس کمک میگرفت میهمانش دست میگذاشت روی نام عبدا... ویسی و این مربی را به عنوان مربی برتر برمیگزید اما مشخص نیست که چرا فردوسیپور در برخی سوالهای بدیهی که پاسخش پیداست از عوام کمک میگیرد و پاسخ برخی سوالها را به عهده کارشناسان میگذارد.
اگر رویه رسیدن به پاسخ ابهامها و سوالها نظر عموم است بنابراین در اشتباههای داوری نیز فردوسیپور میتواند با طرح سوالی در همان راستا به پاسخ دست یابد! مثلا درباره پنالتی بودن یا نبودن یک صحنه عوام را به پاسخگویی فرابخواند که یقینا اگر چنین کند پاسخهایی خواهد یافت که از واقعیت فرسنگها فاصله دارد؛ درست مانند آنچه دوشنبه شب گذشته پیرامون انتخاب بهترین سرمربی نیمفصل رقم خورد و عادل در حالی که میدانست بهترین مربی نیمفصل چه کسی است، بیجهت این سوال را به بخش عمومی برنامه کشاند تا سرانجام پاسخی اشتباه به دست آید.
جنامی
فردوسی پور فقط به فکر پر مخاطب جلوه دادن برنامه اش و بالا بردن تعداد پیامک هاست
مطمئن باشید اگه استقلال و پرسپولیس اخر جدول هم باشند حتما توی نظرسنجی پیامکی نماینده خواهند داشت