پریسا زنگنه منش
خوزستان اسپورت- این روزها تب فوتبال بیمار خوزستان بالا گرفته و با بیتدبیری، از هویت اصلی خود فاصله بسیاری گرفته است.
به گزارش خوزستان اسپورت و به نقل از ایسنا، برای ارزیابی فوتبال خوزستان میتوان مهد فوتبال ایران یا به عبارتی دیگر برزیل فوتبال ایران را به پنج بخش ظهور، خودباوری، شکوفایی، تکامل و نزول تقسیم کنیم؛ هنگامی که ظهور فوتبال خوزستان در دهه 30 رقم خورد و آن زمان صادرکننده فوتبال به سراسر کشور شد، لقب مهد فوتبال ایران را به خود گرفت و بعد از آن نیز در دهه 40 با کشف استعدادهای درخشان فوتبال از معادن بکر زمینهای خاکی محلات، خودباوری را لمس کرد.
فوتبال خوزستان بعد از لمس مرحله خودباوری، در دهه 50 و به ویژه دهه 60، با ساماندهی و غنی بودن از پتانسیل بومی بیبدیلش، به وجود آوردن فضای وحدت و کسوتداری و همچنین حضور آحاد مردم در این فضای یکدلی ورزشی، به اوج شکوفایی خود رسید و موفقیتهای کمنظیرش در سطح فوتبال کشور، باعث نمایان شدن نام خوزستان همچون نگینی درخشان در آسمان فوتبال ایران شد و حاصل این شکوفایی عاملی شد تا مدیران و دستاندرکاران استان برای آیندگان فوتبال استان، اقدام به برگزاری کلاسهای آموزشی روز جهان برای مربیان تشنه یادگیری هر چه بهتر فوتبال، با حضور مدرسین مطرح داخلی و خارجی کنند.
میتوان گفت رواج کلاسهای مدیریت فوتبال آکادمی و تشکیل اولین بنای مدرسه رسمی فوتبال ایران در خوزستان، عملا فوتبال این استان را در مسیر تکامل قرار داد. کارنامه و حضور موفق مربیان خوزستانی در تمام ردههای سنی تیمهای ملی، همچنین حضور بیشمار داوران مطرح خوزستانی در لیگهای مختلف کشوری و بینالمللی و حضور مدیران و نمایندگان فوتبال خوزستان در کالبد رسمی اداری، فنی و مشورتی فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی وقت، مدعی اثبات این ادعا است.
در حقیقت آن فوتبال سنتی، کسوتی و بومی خوزستان توانست ضمن اثبات شایستهسالاری خود، لقب «برزیل فوتبال ایران» را هم به خود بگیرد و قدرت اول فوتبال تکنیکی و ناب کشور شود؛ این فوتبال در اواسط دهه 70، بسیار پشتوانهدار، بومی و صادرکننده بازیکن، مربی، مدرس و همچنین تماشاگرپسند بود و در هر بازی سکوهای ورزشگاهها به احترام و اعتقاد به فوتبال جذاب خوزستانی مملو از تماشاگر میشد.
آن فوتبال، زبانزد خاص و عام بود و فوتبالی سرشار از تکنیک و مملو از اخلاقمداری بود ولی بعد از آن، فوتبال خوزستان با شروع دهه 80، با تغییرات تحمیلی در آن، چرخش معکوس به خود گرفت و با نفوذ و حضور افراد فاقد هویت ورزشی و فوتبالی و با سوء استفاده از سادهاندیشان به ظاهر کسوتدار فوتبال استان و همچنین ورود غیرفوتبالیها و بیگانگان به فضای مستطیل سبز، از هویت اصلی خود فاصله گرفت و فوتبال خوزستان به بهانه حرفهایشدن و روی آوردن به علمی کار کردن، در مسیر نزول قرار گرفت و فوتبال ناب خوزستانی تحتالشعاع صنعت قرار گرفت و پس از آن نیز مالکان جدیدی به خود دید.
در این زمان فوتبال خوزستان کمکم اصالت بومی خود را از دست داد و به یک شرکت تجاری واردکننده محصولات درجه چندم تبدیل شد. این فوتبال علیرغم اینکه در اواسط دهه 80 و همچنین دهه90، ظاهرا موفق به زدن جرقهای قابل توجه برای خروج از این بحران و ورود به موفقیت شد ولی چیزی به طول نیانجامید که این موفقیتها رنگ باخت و تبدیل به شکستها، حواشی و هتک حرمت فوتبال تکنیکی خوزستان شد و این سوال را در ذهن اهالی فوتبال به وجود آورد که علت این حواشی و نزول فوتبال از عرش به فرش چیست؟ و چگونه آن فوتبالی که ظهورش انگیزه و غرور را به اهالی فوتبال تزریق کرد، به یکباره این چنین دچار نزول شد؟
این روزها با حضور تیمهای فولادخوزستان و استقلال اهواز در قعر جدول لیگ برتر، غمانگیزترین دوران فوتبالی و مدیریتی را در فوتبال خوزستان شاهد هستیم و این فاجعه فوتبالی در حدی است که همگان اذعان دارند، فوتبال خوزستان بیمار شده است و هویت اصلی و تماشاگران دو آتیشهاش را از دست داده است.
فوتبال خوزستان باید هر چه سریعتر برای خروج از این بحران و وضعیت قرمز، از چهکنم چهکنمها و شعارهای دهانپرکن خارج شود و مدیران آن باید با رویکردی جدید و دلسوزانه به ادامه کار بپردازند و خود فوتبال و نه منافع آن، برایشان در اولویت باشد تا شاید کمی از تب شدید این فوتبال بیمار، کاسته شود.
شما ببینید چی تغیر کرده استعداد دیگه نیس استادیوم هامون کم شدن نه جمعیت زیاد شده وبه تبع اون استعداد های فراوانی هست
قدیم فقط تختی رو داریم الان غدیر واستادیوم فولاد هم هست
پس چی تغییر کرده
اری پول وفقدان مدیریت
مدیریت که نباشد میشود شاهین وجنوب واستقلالی که فقط نامی از ان باقی مانده وصنعت نفت که عامل بدبختی ان پول ان است که دوس دارن بخورن وهیچکس برایشان مهم نیس ای کاش می خوردن و کاری میکردن