خوزستان اسپورت- یکی از هواداران همیشگی تیم فولاد خوزستان نامه ای در ارتباط با شرایط این تیم نوشته و برای خوزستان اسپورت ارسال کرده است.
سید محمد مسعودنیا که پیش از این یک متن خواندنی با عنوان
نقش فولاد در اتحاد اقوام خوزستان به قلم ایشان در خوزستان اسپورت منتشر شده بود، در این نامه ضمن خطاب قراردادن هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت فولاد خوزستان و سرپرست باشگاه فولاد از آن ها درخواست کرده برای حفظ سلامت کاری باشگاه فولاد خوزستان که در سال های گذشته زبانزد بوده است، تلاش کنند.
درد دل های این هوادار همیشگی فولاد خوزستان را بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
هیئت مدیره محترم شرکت فولاد خوزستان
جناب آقای شریفی مدیر عامل شرکت فولاد خوزستان
جناب آقای اژدری سرپرست محترم باشگاه فولاد خوزستان
اینجانب یکی از علاقه مندان و هواداران باشگاه فولاد خوزستان می باشم که زندگیم با این باشگاه گره خورده و معتقدم باشگاه فرهنگی ورزشی فولاد خوزستان، نه تنها یک باشگاه ورزشی، بلکه به بخشی از فرهنگ و زندگی ما مردم خوزستان و جنوب تبدیل شده است.
این نامه نه شکواییه است نه تهدید نامه. این نامه تنها درد دلیست با شما.
با شما که وامدار ما مردمید. با شما که نماینده های ما مردم هستید در این شرکت. ما که سهم مان از کارخانه فولاد تنها دودی است که استنشاق می کنیم و گرده های آهن که ریه های ما را می بلعد.
عرض کنیم به حضورتان که دلمان خون است و چشممان اشک. ناراحتیم از تبعیضی که بر ما روا میشود. استانمان، این عروس خاورمیانه بعد از جنگ هنوز جنگ زده است. هنوز شهرهایمان آلوده به گلوله است. هنوز خانه هایمان آثار ویرانی بعد از جنگ را دارند. هنوز خانواده های چند پاره شده از جنگ یکپارچه نشده است. هنوز داغ عزیز از جنگ برنگشته بر دل داریم. هنوز خیلی از مناطق استانمان گازکشی نشده است. هنوز بیشترین آمار بیکاری را در کشور داریم، هرچند که بیشترین صنایع و منابع درآمدزا در کشور زیر گوشمان است.
بزرگترین میدان نفتی کشور به اسم میدان نفتی آزادگان در منطقه دشت آزادگان است و جوانان این منطقه بیشترین میزان بیکاری را دارند. هنوز که هنوز است با وجود بیشترین منابع آبی درون کشور، ما آب شرب سالم نداریم و همه مجبوریم از پمپ برای تقویت فشار آب و از دستگاه تصفیه برای تمیزی آب استفاده کنیم و هنوز آب شرب در خیلی از مناطق در دسترس نیست. هنوز که هنوز است می بینیم آب را از بغل زمین هایمان می برند به استان های دیگر که کشاورزی کنند و زمین های ما اجازه کشت محصول پیدا نمی کنند. هنوز می بینیم پیشرفت را در شهرهای دیگر و می گوییم خدایا! کی نوبت به ما می رسد؟
همه اینها را تحمل می کنیم. دندان روی جگر می گذاریم و دلمان خوش می شود با باشگاهمان، به تیمی که غرور را به ما برمی گرداند و وجودمان را در کشور فریاد می زند. به تیمی که صدای بغض های ماست. به تیمی که تیم خود ماست و خودمان را درآن می بینیم. به تیمی که صداقت و سادگی و صفای ما را در خود دارد. به تیمی که مدیرعامل سابقش مثل خود ما بود و حرکات و سکناتش همان حجب و حیای جنوبی را داشت. به تیمی که مدیرعامل سابقش ما را به عنوان هوادار تربیت کرد و یادمان داد یک هوادار همیشه در سکوت رسانه ای و فقط در ورزشگاه از تیمش حمایت می کند. به تیمی که مدیرعاملش آرامش را به ما یاد داد و هر بلایی سرش آوردند و با وجود همه تهمت ها، از روی نجابت سربلند نکرد و مصاحبه نکرد و موفق بود و حاشیه ها را خواباند.
به تیمی که به خودش متکی بود و دستش روی زانوی خودش بود نه دیگران. به تیمی که برای کشور مادری می کرد و در آن بلبشوی ورزشی کشور در آرامش و بدور از دلالی بازیکن می ساخت و به سایر تیم ها تزریق می کرد. به تیمی که حالا دیگر امید تک تک بچه های پابرهنه فوتبالی توی خیابان بود. به تیمی که همه مان آرزوی فوتبالیست شدن بچه هایمان را درآن می دیدیم و می دانستیم دلال بازی در مرام مدیریتش نیست و دلال ها آرزوی دیدن اتاقش را دارند و اگر فرزندمان استعدادش را داشته باشد حتماً در این باشگاه به او بها داده می شود. بدانید ما قدردانیم و هر آنچه داشتیم را از مدیریت قدرتمند کارخانه هم می دیدیم و اعتقاد داشتیم شما وظیفه تان را به خوبی انجام می دهید. اینها یادمان نمیرود.
جنابان محترم، درد دل زیاد هست و می دانم شما بسیار درگیر. ولی طاقت دیدن فروریختن تنها امیدمان را نداریم. طاقت دوباره از صفر شروع کردن را نداریم. طاقت یک شبه نابود شدن کل سیستمی که به آن افتخار می کردیم را نداریم. لابد نمی دانید این را که زمانی که تیممان چهاردهم شد و یا سقوط کرد ما بازهم به این تیم افتخار می کردیم و آن را تیم خودمان می دیدیم و افتخار می کردیم به مدیریت سالم آن و بازیکنان بومی اش. همیشه از تیممان که بخشی از وجودمان بود حمایت می کردیم ولی حالا...
حالا رفتن مشکوک کاپیتانمان را می بینیم. حالا رفتن پر حرف و حدیث کمک مربیان ما را متعجب میکند. حالا نابود شدن تیم های پایه مان که سرمایه های این استانند را میبینیم که یکی یکی از لیست خط می خورند و جای آنها را بازیکنانی می گیرند که یک دهم استعداد ناب آنها را ندارند. حالا نابود شدن سیستمی را میبینیم که وجودمان و تلاشتان آن را ساخته بود. حالا آمدن بازیکنانی را میبینیم که روزی خواب بازی در تیم ما را هم نمی دیدند. حالا میبینیم که یک مربی که پیش شرط بستن قراردادش با تیم ما، نیامدن مدیر برنامه هایش بود، مشغول عوض کردن هویت ماست با کمک مدیر برنامه هایش.
این ها همه درد است و ما که هیچ گاه مشکلات را از جانب شما نمیدیدیم، این بار فقط شما را میبینیم که دارید این جفا را بر ما روا میدارید. حالا چه شده است؟ چه چیز تغییر کرده است؟ هیئت مدیره کارخانه تغییر کرده یا اتفاق دیگری افتاده است؟ ما این بار فقط شما را میبینیم، حتی اگر قهرمان هم بشویم که نمی شویم، این تیم، تیم ما نیست. تیمی است که دلالان به آن نفوذ کرده اند.
اکنون کدام یک از ما دیگر می تواند با پارچه نوشته "مهرداد پلنگ بختیاری" یا "ایوب ابوالغیره" به ورزشگاه بیاید؟ کدام یک از ما می تواند به شوق شعارهای گوشنواز جنوبی به ورزشگاه بیاید؟ این تیم جدید در ما ریشه ندارد. در سرزمین شیران ریشه ندارد. این تیم در خطر از دست دادن هویت است و تیم بی هویت محکوم به شکست است.
اما با همه این اوصاف بدانید که ما همچون همیشه از تیممان که دیگر با هویت ما همخوانی ندارد، فقط و فقط چون به اسم استانمان است حمایت می کنیم. از هیئت مدیره جدید و سرپرست فعلی و احتمالاً مدیر عامل آینده باشگاه فولاد هم حمایت می کنیم و صبر می کنیم به امید روزهای بهتر. ولی این را هم بدانید که صبر ما هم پایانی دارد.
دوستدار و آرزومند موفقیت فولاد
سید محمد مسعودنیا
وای بر روزی که صبر مردم خوزستان تمام شود!
مردم خوزستان دربرابر تجاوز صدام غاصب و در دورترها در مقابل انگلیسیهای اشغالگر تسلیم نشدندو ذره ای عقب نکشیدند.
وای بر روزی که صبر مردم خوزستان تمام شود!
شاید خوشتون نیاد ولی آینده همه چیز رو مشخص میکنه
این تیم دیگه مطمئنا با دو تا شکست اون همبستگی تماشاگران رو هم نخواهد داشت
با توجه به اینکه فصل بعد تیمهای استقلال خوزستان و استقلال اهواز کاندیدای سفوطن امیدوارم فولادی که الان دیگه آکادمی و تیم پایه رو هم از دست داده بتونه لااقل بصورت موقت این فصل نتیجه بگیره
هرچند سالهای بعد امیدی نیست
آخه حجب وحیا هم حدی داره
یسلم الکاتب